نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۲۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداشناسی» ثبت شده است

چرا عبادت الهى به عنوان هدف آفرینش ذکر شده؟

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

یکم. براساس جهان بینى قرآنى، هر حرکت و عمل مثبتى که با انگیزه تقرب به سوى خدا انجام گیرد، عبادت است و عبادت منحصر به مناسک خاصى چون دعا و نیایش نیست. همه فعالیت هاى علمى، اقتصادى، سیاسى و... در صورتى که هماهنگ با نظام ارزشى و انگیزه هاى الهى باشد، عبادت است و انسان مى تواند در همه احوال - حتى خوردن و خوابیدن و مرگ و زندگى - یکپارچه خدایى و در جهت تکامل و تقرب به خدا قرار گیرد: «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»؛ انعام (6)، آیه 162.. البته عبادت به معناى خاص آن؛ یعنى، نیایش و مناسک ویژه، جایگاه خاص و بسیار مهمى در دین دارد.

دوم. توجه به فلسفه عبادت داراى اهمیت بسیارى است. امیرمؤمنان(علیه السلام) در این باره مى فرماید: «فَاِنَّ اللَّهِ سُبحانَهُ و تَعالى خَلَقَ الْخَلقَ حینَ خَلَقَهُمْ غَنیاً عَنْ طاعَتِهِم آمِناً مِنْ مَعْصیَتِهِم لأَنَّهُ لاتَضُرِّهُ معصیةُ مَنْ عَصاهُ و لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ أَطاعَهُ»؛ نهج البلاغه، خطبه 194.؛ «خداوند سبحان مخلوقات را آفرید؛ در حالى که از اطاعت آنها بى نیاز و از معصیتشان در امان بود؛ زیرا نه نافرمانى گناهکاران به او زیان مى رساند و نه اطاعت مطیعان به او نفعى مى بخشد».

زعشق ناتمام ما، جمال یار مستغنى اس       به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روى زیبا را

عبادت، آثار مثبت بسیارى در حیات این جهانى و آن جهانى دارد جهت آگاهى بیشتر در این باره بنگرید:

1. نیازى فطرى و مطلوبى ذاتى؛

2. راهى به سوى خودیابى و رهایى از پوچى؛

3. پرواز به فراخناى فرامادى هستى و گذر از تنگناى مادیت؛

4. کسب یقین؛

5. پیروزى روح بر بدن؛

6. سلامت و آرامش روان؛

7. ربوبیت و ولایت بر نفس و تسلط بر قواى نفسانى؛

8. تقرب به خدا؛

9. پشتوانه اخلاق و ایمان؛

10. پشتوانه قانون و اجتماع؛

11. پرورش نیکخواهى؛

12. تربیت و سازندگى و...

 

 

چهارم . چرایى کمال

ابتدا باید توجه داشت که سعادت و «کمال» براى انسان مطلوب بالذات است و مطابق ساختار وجودى و نیازخواهى درونى او است؛ چنان که رشد و میوه دهى درخت، مطابق ساختار طبیعى آن است و این رشد و کمال براى همگان خوشایند است.

کمال و تعالى انسان نیز براى همگان خوشایند است به طورى که میل و خواسته بشر براى رسیدن به کمال محدودیتى ندارد و به طور طبیعى انسان ها همه زیبایى ها و خوبى ها را هدف گیرى مى کنند؛ از این رو بهشت به عنوان جلوه گاه همه زیبایى ها و جایگاه همه خوبى ها و خوب ها، خواسته همه دل پاکان و خردمندان است.بنا براین اراده الهی بر کمال انسان در واقع جلوه همان رحمت بی انتهای اوست و نیاز به جستجوی فلسفه دیگری نیست.

لیکن باید کمال انسان را شناخت . این کمال پیوند عمیق انسان با کمال و جمال مطلق الهی است که انسان همواره در التهاب و تکاپوی آن است.Tو هیچ چیز جز وصال یار نمی تواند عطش درونی او را سیراب کند.}.

انسان همیشه دنبال دارا شدن است و اینکه انسان دنبال چیزى مى رود و بعد که آن را واجد شد، شوقش کاهش مى یابد و بلکه حالت تنفّر و دلزدگى پیدا مى کند، دلیل آن است که آنچه انسان در عمق دلش مى خواسته، آن چیز نبوده است! خیال مى کرده آن بوده؛ ولى در اصل دنبال چیز برتر؛ یعنى، کمال مطلق بوده است. انسان طالب کمال است، آن هم کمال نامحدود؛ چون از محدودیت که نقص و عدم است، تنفر دارد. به هر کمالى که مى رسد، اول همان بارقه کمال نامحدود او را به سوى این کمال محدود مى کشاند؛ پس خیال مى کند مطلوب و گمشده اش این است! دنبال یک اتومبیل یا خانه یا فلان مُد مى رود و تصورش این است که گمشده واقعى اش این است.

وقتى که مى رسد و آن را کمتر از آنچه مى خواست مى بیند، باز دنبال چیز دیگر مى رود. به آن هم که رسید، چون اشباع نمى شود، مجدداً از آن دلزده شده و دنبال دیگرى مى رود و... . حال اگر این انسان، به چیزى یا جایى رسید که کمال مطلق است (یعنى به آنچه که در نهادش قرار داده شده است)، در آنجا آرام مى گیرد. دلزدگى هم پیدا نمى کند و به دنبال تحول هم نیست. درست مانند رود خروشانى که به اقیانوس مى رسد و یک مرتبه از خروش مى افتد.

حافظ مى گوید:

روشن از پرتو رویت نظرى نیست که نیست       منت خاک درت بر بصرى نیست که نیست

ناظر روى تو صاحب نظرانند آرى       سرّ گیسوى تو در هیچ سرى نیست که نیست

یا سعدى مى گوید:

به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست       عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

نه فلک راست مسلّم نه ملک را حاصل       آنچه در سرّ سویداى بنى آدم از اوست

آنچه که در سّر سویداى بنى آدم مى دانند، همین است که او جز با خداى خودش با هیچ جا پیوند واقعى ندارد؛ با هر چه پیوند داشته باشد، پیوندى است موقتى و مجازى و روزى آن را خواهد برید.

دکتر بتسابه مهدوی

18 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

ارتعاشات جسم خود را بالا برید

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

بالا بردن ارتعاشات جسم فیزیکی بهشت را به روی زمین می آورد . جسم و جان شما با هماهنگی کامل کار میکنند تا صلح و ارامش درونی ایجاد کنند . این ارامش درونی سپس به بیرون می جوشد و ارمغان آن صلح و ارامش بر روی زمین است .

 

- موانع را باید از سر راه برداشت و تصور دوری وجود فیزیکی از فطرت الهی باید از ذهن شما پاک شود .

 

انرژی طبیعی که در طبیعت کوهستان رودخانه ها و در جنگل ها و بیشه زارها  وجود دارد به بالا بردن ارتعاشات جسم فیزیکی شما کمک خواهد کرد . بالا بردن ارتعاشات بدن را قادر می سازد تا انرژی بیشتری کسب کرده و نگه دارد .زمانی که بدن بتواند ظرف انرژی خود را بزرگتر کند, ظرفیت قلب برای عشق ورزیدن و دریافت محبت افزایش می یابد .

 

انرژی موهبتی است بلاعوض که زمین در قالب گیاهان سنگ و خاک و مناظر زیبا اهدا می کند . وقتی که مکان های انرژی زمین نابود شوند . توان افزایش انرژی شخصی که از منبع طبیعت تامین می شود نیز نابود خواهد شد .

 

هنگامی که شما به طبیعت آسیب برسانید , به خود آسیب رسانده اید .

 از هدایایی که گیاهان و سنگ ها برای شما دارند بیاموزید که چگونه به زمین مرتبط هستند .

 

- شما به سختی می توانید به چیزی که حس می کنید به شما متصل است آسیب برسانید .

 

 با پرورش محیط اطراف خود _ جسمتان , خانه تان , حیاط  و محله اغاز کنید . بگذارید جسم تان از طریق طبیعت خود را باز یابد  تا بتواند در فرصتها و مبارزات زندگی با انرژی سرشار قدم بگذارید .

 

بهشت را روی زمین در درون خویش بیافرینید . دردهای درون خود را با انرژی شفا بخش درمان کنید . به زیبایی های اطراف خود عمیق بنگرید و ببینید که چگونه انرژی تان افزایش می یابد .

 

زمین عاشقانه انرژی ای را که در دل زیبایی هاست به شما تقدیم می کند.


دکتر بتسابه مهدوی

17 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 14 آذر 1395

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۳ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

مفهوم تاریکی از دیدگاه قرآن کریم

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در کیهان شناسی چند موضوع را می توان بطور مستقیم با گسترش تاریکی یا تاریک شدن جهان مرتبط کرد :

 

در کیهان شناسی مبحثی بعنوان ماده تاریک وجود دارد که یک ماده فرضی است که 74 درصد جهان هستی را فراگرفته است و کهکشان ها و اشیا تنها چهار درصد جهان را شامل می شود و در صد باقیمانده نیز شامل انرژی تاریک است.انرژی تاریک باعث گسترش و انبساط جهان می شود و سرنوشت نهایی جهان را تعین می کند.

22 درصد جهان از ماده ای بنام ماده تاریک تشکیل شده است و هیچ تعاملی با نور ندارد و قابل مشاهده نیست و دانشمندان قادر به مشاهده مستقیم ماده تاریک نیستند.دانشمندان معتقد هستند که وجود گرانش ناشی از وجود ماده تاریک است و 85 درصد جرم اشیا و جهان هستی نیز به ماده تاریک ارتباط دارد.

جهان هستی به گونه ای در حال رفتن به سوی یک انجماد بزرگ و سیاهچاله ای شدن است زیرا سوخت ستاره ها بعد از مدتی به اتمام خواهد رسید و بیشتر ستاره هایی که مرده اند تبدیل به سیاهچاله خوهند شد در نتیجه بعد از میلیاردها سال سیاهچاله های بسیاری جهان هستی را فراخواهد گرفت که همه چیز حتی نور را خواهد بلعید. و جهان را به سوی نوعی تاریکی خواهند برد.

 

در سوره الفلق آیات اول تا سوم نوشته شده است :

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿۱مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿۲وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿۳

بگو پناه مى‏برم به پروردگار سپیده دم از شر آنچه آفریده  و از شر تاریکى چون فراگیرد

 

بی شک معنی این آیه از چندین بعد قابل برسی است و این تاریکی علاوه بر معنی علمی آن می تواند به پلیدی و گسترش پلیدی در جهان اشاره داشته باشد ولی این آیه از بعد علمی نیز با موضوعات علمی برسی شده در بالا قابل تطبیق است و می تواند هر چند مفهوم علمی و غیر علمی را منعکس بنماید.

 

کیهان‌شناسی، انرژی تاریک نوعی انرژی فرضی است که همه ی فضا را در بر می گیرد و سرعت انبساط جهان را می‌افزاید. انرژی تاریک مقبولترین فرضیه برای توضیح‌ دادن مشاهدات اخیر است که می‌گویند جهان با آهنگ رو به افزایشی (با شتاب) منبسط می‌شود. در مدل استاندارد کیهان‌شناسی بنابر هم ارزی جرم-انرژی، جهان شامل حدود 26.8% ماده تاریک،68.3% انرژی تاریک (در مجموع 95.1%) و 4.9% ماده ی معمولی است

ماده تاریک (به انگلیسی: Dark Matter)، نوعی از ماده است که فرضیه وجود آن دراخترشناسی و کیهان‌شناسی ارائه شده‌است تا پدیده‌هایی را توضیح دهد که به نظر می‌رسد ناشی از وجود میزان خاصی از جرم باشند که از جرم موجود مشاهده‌شده درجهان بیشتر است. ماده تاریک به طور مستقیم با استفاده از تلسکوپ قابل مشاهده نیست،

 

“ماده تاریک” در دل خورشید!  ، ماده تاریک، ماده نامرئی با منشاء نامشخص می باشد که ۸۵ درصد از ترکیبات ساختاری کیهان را تشکیل داده است؛ لیکن دانشمندان هرگز موفق به مشاهده و کشف مستقیم آن نشده اند، آنها تنها بدلیل اثر گرانشی این ماده بر نور و ماده عادی به وجود آن پی برده اند.

 

در این مدل جهان مسیر ایجاد خود را با سرد شدن به شکل یخ بستن آب طی کرده و با بررسی شکافها و درزهای ایجاد شده در آن که در تمام بلورها از جمله یخ رایج بوده، درک انسان از ذات جهان دگرگون خواهد شد.

14 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

هنر از دیدگاه قرآن

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

"هنر" واژه ای فارسی بوده و دارای گستره وسیعی است ، هرچند در معنای خود ، نوعی برتری و امتیاز را برای هنرمند به دنبال دارد، اما تعریف کاملا دقیق و مشخصی از آن ارائه نشده است، ولی نظر به این که هنر یکی از جنبه های زندگی دنیوی انسان ها است، می توان آیاتی از قرآن که دیدگاه این کتاب آسمانی را در ارتباط با دنیا مشخص می نماید، به مقوله هنر نیز سرایت داد، و نتیجه گرفت که هنر مورد تأیید قرآن، آن دسته از رفتار و کردار انسان ها است که علاوه بر برجستگی و امتیازی که هنر بدون آن به وجود نمی آید ، از دو خصوصیت دیگر نیز برخوردار باشد:

 

اول. این که در راستای ترویج و تبلیغ آموزه های دینی و اصول فطری بشری و نیز توجه دادن انسان ها به معاد و دنیای آخرت باشد.

 

دوم. این که هنرمند، در اجرای هنر خود، از موازین پذیرفته شده دینی تخطی و سرپیچی ننماید.

 

باید دانست که قرآن کریم، کتاب لغت نامه نیست، تا بخواهد معنا و مفهوم یکایک واژه ها را بیان نموده و یا در مورد هر موضوع جزئی، اظهار نظر نماید، بلکه قرآن، معیارها و اصول حاکم بر زندگی انسان ها را در اختیار قرار می دهد.

بر این اساس، اگر محدوده معنایی یک واژه را، با مراجعه به منابع آن، کاملا مشخص نمودیم، آن گاه می توانیم با استفاده از اصول کلی مطرح شده در قرآن، دیدگاه این کتاب آسمانی را نسبت به آن دریابیم.

 

باید توجه داشت که واژه هنر، واژه ای فارسی بوده ، بر همین اساس، باید معنای آن را در لغت نامه های فارسی جست و جو نماییم.

 

می دانیم که دامنه هنر به اندازه ای گسترده و وسیع است که نمی توان تعریف دقیقی از آن ارائه نمود و تعاریفی که در لغت نامه ها می یابیم، تنها کلیاتی در مورد هنر بوده و نمی توان با کمک آن، مصادیق هنر را دقیقا مشخص نمود.

به عنوان نمونه، مرحوم دهخدا، هنر را این گونه توصیف نموده:

"این کلمه در واقع به معنای آن درجه از کمال آدمی است که هشیاری و فراست و فضل و دانش را دربردارد و نمود آن، صاحب هنر را برتر از دیگران می­نماید".

 @Artaesthetics 

اکنون با در نظر داشتن این دو نکته، به تحلیل و بررسی موضوع (هنر) از نگاه قرآن می پردازیم:

 

بدیهی است که هنر، گستره وسیعی داشته و طبق آن، می توان هر شخصی را که دانش و استعداد و توانایی انجام هر کاری را بیشتر از دیگران داشته باشد، هنرمند نامید.

چه این استعداد و توانایی در جهت مثبت باشد و چه در جهت منفی و چه بی جهت!

 

نیز مشاهده می نماییم که اگر بخواهیم ، تعاریف ارائه شده از هنر را مبنای تحقیق خود قرار دهیم ، بیشتر انسان ها در یک زمینه خاص، هنرمند هستند، اما با این وجود، اکنون در عرف عمومی، واژه هایی؛ مانند "هنرمند" و "هنرپیشه"، تنها به قشر محدودی از افراد جامعه اطلاق می شود که در زمینه های خاصی؛ مانند سینما، تئاتر، مجسمه سازی و نقاشی و ... مشغول فعالیت هستند.

افراد دیگر، هرچند در واقع از هنر بسیاری نیز برخوردار باشند، با این عناوین مورد خطاب قرار نمی گیرند. به عنوان نمونه هیچ گاه به کشاورزی که توانایی خارق العاده ای در رشته خود دارد، "هنرپیشه" نمی گویند!

 

بیان این مطالب بدین دلیل است که بدانیم، هنر در دو گستره عام و خاص قابل ارزیابی بوده و هر کدام از آنها نیز پاسخ متناسب با خود را می طلبد، بدین ترتیب که در هنرهای خاص، شما باید ابتدا نوع هنر را با تمام جزئیات آن مشخص نموده، سپس نظر اسلام و قرآن را در ارتباط با آن جویا شوید.

 

اما، برای دریافت نظر اسلام در ارتباط با هنر؛ در معنای عمومی و کلی آن ابتدا باید موازین کلی اسلامی را شناخته، سپس بتوانید هر رشته هنری را، با در نظر داشتن این اصول و موازین کلی، بررسی نموده و انطباق و یا عدم انطباق آن را با آن اصول، ارزیابی نمایید.

 

در ارتباط با دیدگاه کلی قرآن در مورد هنر باید گفت: هر چند، آیه و یا سوره ای در ارتباط با تعریف و تبیین واژه "هنر" و بیان مصادیق آن، نازل نشده است، اما از آن جا که هنر، به عنوان بخشی از زندگی دنیوی بشر به شمار می آید، دیدگاه قرآن در مورد " دنیا" را می توانیم به عنوان دیدگاه این کتاب آسمانی در ارتباط با "هنر" نیز در نظر بگیریم.

 @Artaesthetics 

همان گونه که می دانیم، می توان رفتارهای دنیوی انسان را با نگاهی ارزش مدارانه، در سه محدوده "با ارزش" و "ضد ارزش" و "بی ارزش" تقسیم بندی نمود. طبیعی است که طبق تعالیم قرآنی، رفتار "با ارزش" رفتاری است که در راستای منافع اخروی و یا آن دسته از منافع دنیوی  باشد که با تعالیم اسلامی منافاتی ندارد.

رفتار "ضد ارزش" را هم می توان در اعمالی جست و جو نمود که مخالف صریح آموزه های دینی بوده و انجام آن، نوعی مخالفت با خدا و پیامبر تلقی شود.

 

در این میان، رفتارهای دیگری نیز وجود دارند که بی هدف و انگیزه ای مشخص بوده و نه منطبق با اصول دینی ارزیابی می شوند و نه می توان آنها را به عنوان مخالف صریح دین، در نظر گرفت. این رفتارها را رفتارهای "بی ارزش" می نامیم که در نهایت به دلیل از بین بردن فرصت هایی که لحظه لحظه آن برای انسان ها ارزشمند است، ممکن است به رفتاری "ضد ارزش" تبدیل شوند!

 

انواع هنرها نیز از این چارچوب خارج نبوده و در یکی از سه محدوده فوق قرار می گیرند، و بیش از آن که نوع هنر در ارزش گذاری آن مهم باشد، انگیزه و هدف استفاده از هر هنری در تعیین دیدگاه قرآن و دین نسبت به آن هنر، کارسازتر است.

 

 

خداوند، همان گونه که برخی هنرمندان داستان سرا را، به دلیل انگیزه منفی آنها مورد سرزنش قرار می دهد،  سوره یوسف را به عنوان یک شاهکار هنری در زمینه داستان سرایی مطرح می نماید،  و با وجود این که دنیا را به عنوانی کالایی بی ارزش و زودگذر معرفی می نماید،  انسان ها را به دقت در هنر آفرینش و ظرافت های آن دعوت می کند!  و با این که از صنایع بشری که در جهت مثبت به کار گرفته شده اند؛ مانند کشتی سازی، و کشاورزی، و ... نیز به نیکی یاد نموده و آنها را نیز نشانه قدرت خود می داند، چون خالق این هنرها یعنی انسان مخلوق پروردگار است، اما صنعت و هنری که برای دور نمودن از خدا باشد را همانند صنعتگران و هنرمندان آن، مستحق نابودی و آتش جهنم می داند.

 @Artaesthetics 

همان گونه که ملاحظه فرمودید، در بسیاری از هنرها خود هنر به تنهایی نمی­تواند مورد تأیید و یا نکوهش قرآن باشد، بلکه تنها انگیزه هنرمندان است که می تواند، معیاری برای نگاه مثبت و یا منفی قرآن، مورد ارزیابی قرار گیرد. به عنوان نمونه، ما یک هنر را از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار می دهیم:

 

قرآن کریم، هنر مهندسی ساختمان را، به خودی خود، نه تأیید و نه رد می نماید، اما اگر انگیزه اجرای این هنر، انگیزه ای خداپسندانه باشد، مورد تأیید قرآن قرار می گیرد؛ مانند ساختن مسجدی که برای عبادت بنا شود، یا خانه ای برای آسایش مردم،  و یا حتی بنای کاخی با فرش های شیشه ای که همانند استخر آبی به چشم می آید، نه برای دنیاپرستی، بلکه به منظور نشان دادن این که تمدن بشری با دینداری منافاتی ندارد و ... .

 

اما اگر انگیزه ای ضد خدایی در میان باشد، همین هنر ساختمان سازی، تبدیل به هنری ضد ارزش می شود؛ مانند کاخی که هامان به دستور فرعون و به خیال مبارزه با پروردگار بنا نمود، و حتی اگر انگیزه مبارزه با پروردگار نیز وجود نداشته باشد و تنها به منظور لهو و لعب و خوشگذرانی و فخر فروشی، ساختمان هایی بنا شود، چنین اقدامی از جانب قرآن، به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است. 

جالب است که قرآن کریم، حتی ساختن مسجدی که با انگیزه های غیر دینی بنا شده را زیر سؤال می برد! از طرفی دیگر، خداوند افراد ناسپاسی که در ساختمان های منحصر به فرد و مستحکمی زندگی می نمودند را در مدت زمان کوتاهی دچار عذاب کرده و نابود نمود، تا این گونه گمان نشود که می توان با استفاده از هنر محکم سازی ساختمان ها، در برابر خشم خداوند، ایمن بود.

 

پیامبران در هر دوره زمانی، معجزاتی در راستای همان هنری که هنر متداول زمانشان بود، اما بسیار برتر و برجسته تر، ارائه می نمودند. حضرت موسی (ع)، عصایی داشت که تبدیل به اژدها می شد. حضرت عیسی (ع) مرده را زنده می نمود و با ساختن پرندگانی از خاک با اجازه خداوند، آنها را تبدیل به موجوداتی زنده می نمود. پیامبر اکرم (ص)، قرآنی را عرضه نمود که در دوره اوج هنر شعر و ادب، هیچ کس را یارای مقابله با آن نبود!

 @Artaesthetics 

تمام اینها برای آن بود که پیامبران، علاوه بر اثبات نبوت خود ابهت به ظاهر هنرمندانی را که هنر خود را در مسیر ضد ارزشی قرار داده بودند، تحت الشعاع قدرت بی نهایت خداوند قرار دهند.

 

ابن سکیت، دلیل تفاوت معجزات پیامبران را از امام رضا (ع) جویا می شود، آن حضرت تحلیل فوق را ارائه می فرمایند.

 

در روایات متعددی، تازه ماندن قرآن بعد از گذشت سال ها و قرن ها، و اشتیاق به قرائت آن را، حتی بعد از این که بارها مورد تلاوت قرار گرفته، نشانه ای از تفاوت هنر بشری و معجزه آسمانی ارزیابی می شود، و به استناد خود قرآن، اعلام شده که تا روز قیامت، هرگز کتابی همانند آن ارائه نخواهد شد.

باید گفت کتابی که خود سراسر هنر است، نمی تواند هنر را قبول نداشته باشد! البته هنری که در صدد رویارویی با خداوند و تعالیم پیامبران او نباشد.

 

قرآن استفاده از زیبایی ها و مصنوعات هنری را ممنوع ننموده ، بلکه در مواردی به آن سفارش هم کرده است، اما آنانی که با توجه افراطی به هنر و سایر مظاهر دنیوی، از خدا غافل شده اند را به شدت نکوهش،  و در مواردی؛ مانند قارون دچار خشم و عذاب خود نموده است.

 

باید توجه داشت که اسلام و قرآن، شأن انسان های با ایمان را بسیار بالاتر از آن می دانند که خود را به اموری سرگرم نموده که هدف مشخصی از آن ندارند. خداوند دوری از بیهوده کاری را از ویژگی های مؤمنان برشمرده است. به همین دلیل، هنر مثبت می تواند مورد تأیید اسلام باشد.

 @Artaesthetics 

نباید به صرف این که چیزی هنر نامیده می شود، به آن روی آورده و در صدد آموختن آن بود؛ زیرا چه بسا بی نزاکتی هایی که یقینا در تضاد با تعالیم دینی است، بر آن نام هنر نهاده شود!

 

رابطه قرآن و هنر

 

ابزارهای هنری، یکی از رساترین، بلیغترین و کاریترین ابزار ابلاغ و تبلیغ پیام است. در واقع، هنر نیز یک شیوه بیان است، یک شیوه ادا کردن است، منتها این شیوه بیان از هر شیوه تبیین دیگر، رساتر، دقیقتر، نافذتر و ماندگارتر است. اگر زبان علمی یا عادی دارای این ویژگی و بیان مستقیم حقایق است، زبان هنر نیز، این ویژگی را دارا خواهد بود که بیان غیر مستقیم همین حقایق است، با این تفاوت که زبان هنر، بیانگر حقایق به صورت واقعی آنها نیست، بلکه بر عنصر تخیل استوار است.

 

به عنوان مثال، برای نشان دادن اهمیت انفاق در راه خدا، گاهی میگوییم: «هر کس برای خشنودی خدا اموال خود را انفاق کند» چند برابر آن پاداش خواهد داشت. قهراً این سخن، یک بیان واقعی یا عادی و یا علمی است.

اما هنگامی که همین مفهوم را در آیه 261 سوره بقره، مشاهده میکنیم، میبینیم، قرآن کریم این تعبیر را در قالب یک بیان «هنری» در آورده و در آن، یک رابطه جدید بین انفاق و دانه گندم به تصویر کشیده شده است: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند».

بنابراین، قرآن کریم، برای عمق بخشیدن و محکمتر کردن مظلوم و مقصود مورد نظر در ذهن مخاطب از یک شیوه هنری سود برده است.

@Artaesthetics 

هر چند در قرآن کریم، به صراحت آیهای درباره هنر و ارزش آن وارد نشده است، ولی از آن جا که دعوت قرآن کریم و اسلام به چیزهایی است که در فطرت آدمی است میل به زیبایی و استفاده از شیوههای مختلف هنری برای جذب بیشتر از امور فطری است که در وجود انسان است و قهراً قرآن کریم میبایست، به گونهای به زیبایی هنر و ارزش آن پرداخته باشد، برخی آیات که در این زمینه وارد شدهاند عبارتند از:

 

1. «الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ ...؛ (سجده، 7) او همان کسی است که هر چه را آفرید، نیکو آفرید ...».

2. «وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ ...؛ (غافر، 64) و شما را صورت گری کرد و صورتتان را نیکو آفرید ...».

3. «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ ...؛ (مؤمنون، 14) پس بزرگ است، خدایی که بهترین آفرینندگان است ...».

4. «صِبْغَة اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَة ...؛ (بقره، 138) رنگ خدایی ( بپذیرید رنگ ایمان، توحید و اسلام ) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است! ...».

5. «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَة اللَّهِ ...؛ (اعراف، 32) بگو چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟ ...»

6. «یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ ...؛ (اعراف، 31) ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید ...».

 

آیات فوق، همگی دلالت دارد بر اینکه خداوند متعال نیز از زیبایی واتقان و قامت موزون در پدیدهها خبر میدهد و به نقش هنر، زیبایی، هماهنگی، دلنوازی و صورتهای زیبا و دلپذیر در مخلوقات خود ذرات عالم، اشاره میفرماید، پس ما نیز باید، درس گرفته و در کارها و اعمال مان، از هنر و زیبایی و خلق شیوههای نو و دلنواز کمک بگیریم.

@Artaesthetics 

هنر و اشکال هنری در قرآن

 

هنر آهنگ مراد از آهنگ، آوا داشتن و تجانس و توازن عبادات قرآنی است.

حروف تشکیل دهنده یک کلمه، جایگاهی خاص و سنجیده دارد، به شکلی که اگر هر تعبیری از تعابیر قرآن، بخواهد جایگزین تعبیر مشابه آن شود و یا حذف گردد، فصاحت و بلاغت قرآن، دچار خدشه میشود، آهنگ سازمان یافته حروف، موجب بر دل نشستن آن در قلب هر انسانی است، به عبارت دیگر، همسانی صوتی یک کلمه با کلمه ‌دیگر و قرار داشتن اصوات و آواها در یک سیستم صوتی مکرّر و پی در پی، همانند اوزان شعری یا عبارات موزون و آهنگ داخلی و همسانی و هماهنگی اصوات با مفهوم، از جمله شیوههایی است که میتوان به روشنی در متن قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ مشاهده نمود.

عالیترین هنر در پیوند میان اصوات و صداها، تلاوت قرآن کریم است، که همواره مورد ستایش پیشوایان دین قرار گرفته است و در قرآن کریم نیز بدان تأکید شده است.

در تاریخ، حکایات متعدد و مختلفی در این زمینه به چشم میخورد. آیات قرآن در هنگام تلاوت، به گونهای در جان و دل افرادی مینشست که آنان را از خود بی خود میکرد.

@Artaesthetics 

ولید بن مغیره مخزومی، شخصی است که در میان عرب به حسن تدبیر، مشهور است و او را «گل سر سبد قریش» مینامیدند. پس از نزول آیات اولیه سوره مبارکه غافر، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در مسجد حضور یافت و این آیات را، در حالی که ولید در نزدیکی آن حضرت بود، قرائت فرمود. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ چون توجه ولید به آیات را مشاهده فرمود، بار دیگر نیز آیات را قرائت نمود. ولید بن مغیره، از مسجد خارج و در مجلسی از طایفه بنی مخزوم حاضر شد و این گونه شروع به سخن نمود:

به خدا سوگند، از محمد سخنی شنیدم که نه به گفتار انسانها شباهت دارد و نه به سخن جنیّان. گفتار او حلاوت خاصی دارد و بس زیباست. بالای آن ( نظیر درختان) پر ثمر و پایین آن ( همانند ریشهی درختان کهن) پرمایه است.

گفتاری است که بر همه چیز پیروز میشود و چیزی بر‌ آن پیروز نخواهد شد.

 

شعر:

 

شعر نه تنها از نظر تاریخی، حجم بسیار بزرگی از ادبیات عرب را به خود اختصاص داده، بلکه دیوان زبان عربی و شناسنامه تاریخ آن است.

اسلام، این کار هنری را به رسمیت شناخت و به تشویق آن پرداخت، به شاعران پایگاهی ارزشمند و والا و وعده ثواب اخروی داد.

قرآن، ضمن نکوهش از شاعران بیهدف که جز تأمین منافع مادی و ارضاء نامشروع احساسات جنسی و غرائز پست حیوانی، محرک و انگیزهای ندارند. به تجلیل از شعراء و گویندگانی پرداخته که سروده آنان را احساسات پاک و شورانگیز، از عشق به بیان حقیقت، مبارزه با باطل و دعوت به کارهای نیک، برخوردار است.

@Artaesthetics 

پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ، نیز درباره‌این دسته از شعراء فرموده: «ان من الشعر لحکمة؛ پارهای از شعرها دانش و حکمت است.»

 

پیشوایان اسلام، همواره از سرودههای شاعران با هدف استقبال نموده و آنها را مورد احترام و محبت خود قرار میدادند. لحظهای که یکی از افراد طایفه بنی کنانه برخاست و از حضرتش اجازه گرفت که اشعاری را که درباره حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ سروده بود، بخواند. حضرت اجازه داد و او اشعار خود را خواند.

 

پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره او چنین دعا فرمود: «لک لکل بیت قلته بیت فی الجنة؛ در برابر هر بیتی از این اشعار، خانهای در بهشت داری.»

تقدیری که امام سجاد ـ علیه السلام ـ از فرزدق و حضرت صادق ـ علیه السلام ـ، از «هاشمیات» کمیت و امام رضا ـ علیه السلام ـ  از «دعبل خزاعی» نمودند. معروف و مشهور است.

 

به دلیل اثرات بارزی که شعر در میدان دفاع از حق و زنده ساختن حقیقت، از خود میگذارد، هنگامی که عبدالرحمن بن کعب از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره شعر سئوال نمود، آن حضرت چنین پاسخ فرمود: مرد با ایمان با شمشیر و زبان خود از حریم حق دفاع میکند. به خدایی که جان من در دست اوست، سرودههای شما بسان تیری است، که به قلب و چشم دشمن مینشیند.»

 

تمجید از شعر از سوی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و امامان ـ علیهم السلام ـ، یا استشهاد آنان به شعر و حتی شعر سرودن آنان، نه به این جهت است که شعر یکی از انواع هنر محسوب میشود، بلکه از آن روست که شعر ابزاری است در راه بیان حقایق و به همین دلیل نیز آن چه در نزد ایشان اهمیت داشت، «مفهوم» شعر بود نه ساختار و تکنیک و معیارهای هنری، همانند آن چه در میدانهای جنگ به صورت رجز خوانده میشد.

@Artaesthetics 

هنر قصه در قرآن

 

یکی از شیوههای جذب مخاطبین و تأثیرگذاری مطالب، بیان آنها در قالب داستان است که در تعالیم انبیاء الهی ـ علیهم السلام ـ و کتابهای آسمانی و آموزشهای دینی، برای پیام رسانی بیشتر و تأثیر تربیتی مؤثرتر، مورد توجه قرار گرفته است.

 

داستان واقعی که در قرآن کریم مطرح شده، نوعی از طرح حقیقی «واقعیت» است، نه آن که صرفاً «حکایت» یا «کشف» و یا «نگاهی» کوتاه به واقعیتی باشد که در دایره واقعیتهای ممکن یا محتمل در داستان قرار دارد، به عبارت دیگر، داستانهای قرآن کریم، بر خلاف آن چه در داستانهای ساخته و پرداخته اندیشه بشر است، ساخته و پرداخته «حوادث مجهول» نیست، بلکه داستان قرآنی، پرداختن به واقعیتهای موجود است، پرداختن به واقعیت بر اساس «گزینش»، رخدادها، شخصیتها و محیطهای مناسب و مورد نظر است.

این گزینش و این نحوه پرداختن به واقعیتها به گونهای است که از داستانهای ساخته فکر بشر به نام داستانهای تاریخی، کاملاً متمایز است، زیرا داستانهای تاریخی، به پارهای از حوادث و رخدادهای واقعی میپردازند. و برخی از عناصر ساخته و پرداخته ذهن را نیز به آن میافزایند، این امر در راستای اهداف هنری نویسنده، از جمله تشویق و غیره و نیز در راستای اهداف فکری داستان که نقطه نظرات و دیدگاههای نویسنده را مطرح میکند صورت میگیرد.

افزودن عناصر غیر واقعی باعث میشود، ویژگی واقعیت عینی از داستان سلب شود، هم چنین نبود عناصر هنری و تخیلی نیز، از دیگر سوی، کار را از حالت یک کار هنری خارج خواهد کرد.

@Artaesthetics 

عنصر داستانی در قرآن کریم، گاهی یک سوره را به طور کامل و گاهی بخشی از یک سوره را به خود اختصاص داده است. با توجه به این کار در برخی از سورهها تنها یک داستان وجود دارد. و در برخی دیگر بیش از یک داستان، این داستانها بر اساس هدف فکری سوره و رسالت آن شکل میگیرند.

 

در اصطلاحات بشری، به داستانهایی که به «زندگی طولی» شخصیت داستان پرداخته شده باشد، «رمان» گفته میشود، به عنوان مثال، در سوره‌ شعراء، به «زندگی طولی»، حضرت موسی ـ علیه السلام ـ، اشاره شده است و بخش عمدهای از سیر زندگی آن حضرت، در آن مطرح شده است؛ از جمله به دریا افکنده شدن ایشان، نجاتشان از دریا و آزادی ایشان و ورودشان به شهر، کشتن یکی از آن دو نفری که با یکدیگر درگیر بودند، رفتن به مدین، کمک به آن دو دختر، ازدواجشان با یکی از آن دو، نزول وحی بر ایشان و رفتنشان به سوی فرمون و ...،‌در مقابل در «داستان کوتاه»، به یک «مقطع عرضی»، یا وضعیتی استثنایی و بسیط از زندگی شخصیت داستان بسنده کرده است.

 

از دیگر امتیازات داستانهای قرآنی از داستانهای بشری، این است که داستانهای قرآنی، دارای ساختار هندسی ویژهای است که بر اساس آن تمام جزئیات داستان و اجزای آن اعم از آغاز و متن و انتها، دارای پیوندی زنده با یکدیگر است، به نحوی که هر جزیی از داستان یا تکامل و تحولی از جزء پیشین آن و یا شرح و تفصیلی بر آن و یا اثری از آن و یا امری در تجانس با آن است و همه اجزا در تابع محور فکری واحدی است.

@Artaesthetics 

در داستانهای قرآنی، از اصل «غافلگیری»، یعنی مواجه ساختن خواننده، با وضعیت و یا رخدادی ناگهانی و غیر قابل پیش بینی، «تعلیق»، یعنی نگاه داشتن سرّی که تنها پس از گذشت زمان روشن خواهد شد و «تشویق»، یعنی دلبسته کردن خواننده به پیگیری «آن چه رخ خواهد داد»، به خوبی استفاده شده است، مثلاً میتوان برای اصل غافلگیری، به داستان حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ اشاره کرد، این داستان در سوره‌ انبیاء آمده و به واقعه «درهم کوبیدن بتها و نگهداشتن بت بزرگ» پرداخته است که بهترین نمونه از عنصر «غافلگیری»‌ است.

اما عنصر «درنگ و تأخیر»، را میتوان در داستان «اصحاب کهف» که در آن تعداد اصحاب کهف به عنوان سرّی پوشیده مانده است، مشاهده کرد.

 

سید قطب بصورت مشروح تری به این تصویر سازی هنری قرآن پرداخته و در زمینه داستان‌های قرآن می‌گوید: «گاهی اول نمایش فشرده واقعه را می‌دهد، سپس بیان تفصیلی آن از اول تا آخر می‌آید، مثل داستان اصحاب کهف.

گاهی هدف و عاقبت داستان، در اول بیان می‌شود و سپس داستان از آ غاز، گام به گام و لحظه به لحظه بیان می‌گردد. گاهی به طور ناگهانی، انسان در مسیر داستان قرار می‌گیرد و به همان شکل ادامه می‌یابد، تا جائی که راز این شروع ناگهانی یک مرتبه برای قهرمان داستان یا خواننده و شنونده آشکار می‌شود، مثل داستان موسی و خضر و آن مسافرت عجیب و همسفری شگفت آن دو، که در سوره کهف آمده است. در چنین مواردی هدف در طرح ناگهانی قصه تامین می‌شود.»

@Artaesthetics 

هنر نوشتن

 

ویژگی نوشته آن است که خطاب به شخص یا اشخاص و یا مردمی مشخص و معین در قالب نوشتار میباشد.

خداوند متعال، در قرآن کریم، به قلم نیز ارزش داده و به آن سوگند یاد کرده است: «سوگند به قلم و آن چه با قلم مینویسند» ، از ظاهر آیه فوق بر میآید، منظور از قلم، مطلق هر نوشتهای است که با قلم نوشته میشود، از این جهت به آن سوگند یاد کرده، زیرا قلم و نوشته، از عظیمترین نعمتهای الهی است که خداوند بشر را به آن هدایت کرده است و به وسیله‌ آن، حوادث غایب از انظار آدمی و معانی نهفته در دل افراد را ضبط میکند. به همین منظور نیز یکی از نعمتهای الهی به شمار رفته است.

صورتهای هنری یاد شد، نمونهای از جلوههای هنری قرآن کریم بود که بدون آن که به طور مستقیم، به مقوله هنر بپردازند، مطالب گهر بار خود را در قالب هنرهای گوناگون بیان کردهاند.

خدای سبحان در این آیه به قلم و آنچه با قلم می‌نویسند سوگند یاد کرده، و از ظاهر سیاق برمی آید که منظور از قلم مطلق قلم، و مطلق هر نوشته‌ای است که با قلم نوشته می‌شود، و از این جهت این سوگند را یاد کرده که قلم و نوشته از عظیم‌ترین نعمت‌های الهی است، که خدای تعالی بشر را به آن هدایت کرده، بوسیله آن حوادث غایب از انظار و معانی نهفته در درون دل‌ها را ضبط می‌کند... بنابراین، سوگند خوردن خدای تعالی به قلم، و آنچه می‌نویسند سوگند به یکی از نعمت‌ها است.

 

هنر بیان در قرآن

 

خداوند در سوره مبارکه الرحمن می‌فرماید: «انسان را آفرید و به او بیان و سخن گفتن را آموخت.» 

علامه طباطبائی در تفسیر المیزان در ذیل این آیه مبارکه می‌فرماید: «بیان قدرت بر سخن از اعظم نعمت و آلای ربانی است، که برای بشر موقف انسانیش را حفظ نموده، به سوی هر خیری هدایتش می‌کند.»

 

مسئله رنگ ها در قرآن

 

چند مثال بالا نمونه‌ای از جلوه‌های هنری قرآن بود که بدون این که به طور مستقیم به مقوله هنر بپردازد مطالب گهربار خود را در غالب هنرهای گوناگون بیان می‌کند، که اگر بخواهیم درباره جلوه‌های هنری گوناگون قرآن اعم از داستان، رنگ، حساب و هندسه، بیان. قلم و... بحث کنیم بحث طولانی می‌شود، به همین جهت تنها به ذکر شماره آیات و نام سوره‌هایی که در آنها به نوعی مساله رنگ‌ها در آن‌ها مطرح شده است اکتفا می‌شود:

.  سوره روم، آیه ۲۲  ؛ ۲. سوره فاطر، آیه ۲۷ و ۲۸؛  ۳. سوره نحل، آیه ۱۳؛  ۴. سوره نحل، آیه ۶۹؛  ۵. سوره زمر، آیه ۲۱.  ۶. سوره بقره، آیه ۶۹؛  ۷. سوره آل عمران، آیه ۱۰۶ و ۱۰۷؛  ۸. سوره کهف، آیه ۳۱؛  ۹. سوره دهر، آیه ۲۱؛  ۱۰. سوره الرحمن، آیه ۷۶؛  ۱۱. سوره فاطر، آیه ۲۷؛  ۱۲. سوه زمر، آیه ۶۰؛  ۱۳. سوره زخرف، آیه ۱۷؛  ۱۴. سوره روم، آیه ۵۱؛

 

کانال ویژه هنرمندان و هنر دوستان

🌍 https://telegram.me/Artaesthetics

دکتر بتسابه مهدوی

10 آذر 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

نیروی عشق در متحول ساختن آگاهی

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

همانطور که آب راه خود را روی زمین پیدا میکند وقتیکه عشق فداکاری- امید شدید و بی شائبه باشد راههایی برای مراقبه پیدا میشود.عشق مرد و زن مادر و پدر عشق هنرمند به هنرش در ظریفترین حالت خود میتواند تا سطح تعمق و ژرف اندیشی پیش برود .عشق به مذهب یا عشق به طبیعت و...این قدرت را دارد که  سطح آگاهی را متحول سازد.

 

مراحل چهارگانه ی آگاهی متعالی از بیان بودا:

 

1.عشق یا محبت عاشقانه  2.ترحم و دلسوزی 3.سرور 4.سکون

 

بوداییان میاموزند در حین مراقبه عشق و محبت خود را متوجه چهار گوشه ی جهان کنند.

 

تمام مخلوقات دارای قوه ی درک هستند و درون خود نیرویی اصیل و فعال دارند که نیروی شناخت است و یک نیروی فعال دیگر دارند بنام عشق.از دیدگاه نیروی عقل شناخت خداوند غیر قابل درک است اما از دیدگاه نیروی عشق خداوند از نظر افراد مختلف  به صور متفاوت قابل درک است.

 

عقل برای شناخت هر چیزی آن را تجزیه و تحلیل میکند بخش بخش کرده و طبقه بندی میکند و خدا وجود کامل است و عقل را یارای شناخت و درک آن نیست .عقل برای شناخت هر چیز  خود را از آن جدا میکند اما عشق  برای شناخت هر چیزی خود را با آن میامیزد.پس فقط با یکی شدن با اوست که میتوانیم او را بشناسیم .فقط در اتحاد تمام وجودمان بااو میتوانیم او رادرک کنیم.

دکتر بتسابه مهدوی
8 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 7 آذر 1395

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۳ ق.ظ


  • بتسابه مهدوی

مراقبه ی کاسینا

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۲ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

نوعی مراقبه دیداری است که درآن پس از مدتی که موضوع مراقبه را تماشا کردید چشمها را بسته به تمرکز روی تصویر ذهنی که کاملا شبیه خود جسم است می پردازید.

با عمیق تر شدن مراقبه این تصویر آرام آرام ظریفتر شده به تصویری انتزاعی که آنرا "تصویر تصویر"مینامند  تبدیل میشود .این تصویر دیگر با حواس پنجگانه ی انسان و یا قوای شناختی قابل درک نیست و به عنوان نشانه ای از تمامیت شئ باقی میماند.

کاسینا 10 موضوع را برای مراقبه دیداری بکار می گیرد.که عبارتند از:چهار عنصر طبیعی خاک-آب-آتش و هواو چهار رنگ آبی- زرد-سفید- قرمز- نور فضا

 

کاسینای خاکی

 

در این مراقبه توجه دیداری را بر روی یک سطح خاکی مدور و البته تمیز متمرکز می کنید.هدف اینست که از این صفحه ی خاکی تصویری روحی و معنوی منتزع شود.بی وقفه و به مدت طولانی روی خاک تمرکز میکنید مرحله ی بعد چشم ها را باز و بسته می کنید تا نهایتا تصویر روحی معنوی آن در ذهن جای گیرد سپس محل را به مدت کوتاه ترک می کنید تا مطمئن شوید تصویر همچنان در ذهن باقی می ماند سپس به محل مراقبه بازگشته مراقبه را از سر می گیرید.

کاسینای آبی

 

کاسه ای مملو از آب  که ترجیحا آب باران رودخانه نهر حوض و یا دریا باشد را بعنوان موضوع تمرکز در مراقبه استفاده می کنید. .

و مراحل مراقبه ی دیداری را اجرا می کنید تصویر ثانویه چون بادبزنی جواهرنشان یا آینه ای خواهد بود که در آسمان قرار دارد.

کاسینای آتش

 

شعله ی شمع- شعله ی آتش چراغ نفتی و یا خورشید همگی میتوانند موضوع مراقبه باشند .هنگامی که این طرح به صورت تصویر ثانویه در میاید مانند پتوی سرخ رنگ یا بادبزن طلایی به ستونی در آسمان شباهت دارد.

کاسینای هوایی

 

 می توانید به هر چیزی که با باد حرکت میکند خیره شوید.  مثل سر شاخه ی درختان- پرچم بادبادک- ابر- سطح آب- علف-دستمال روی بند رخت-و حتی پرده- در این مراقبه سعی کنید به نقطه ی تماس باد و آن چیزی که با باد حرکت می کند تمرکز کنید اگر چه موضوع مراقبه در نظر لرزان است اما تصویر آن پایدار و مشخص خواهد بود.

 

کاسینای رنگ آبی

 

هر آنچه که به رنگ آبی باشد میتواند موضوع مراقبه شود.مانند گل آبی نقاشی آبی- سنگ آبی- آسمان آبی- فلز آبی دریای آبی پارچه ی آبی- بهتر است شئ آبی یصورت مدون و متراکم قرار گیرد و به آن توجه و تمرکز کنید .

کاسپینای رنگ های مختلف ارتعاشی در روح بر می انگیزد که بر هوشیاری انسان اثر میگذارد.

 

کاسینای فضایی

 

فضایی که از درون پیجره  مشاهده میشود-سوراخ دیوار در باز فاصله بین ساختمانها کوهها درختان سوراخ کلید آسمان در شب فنجان یا کاسه ی خالی و نظایر آن می توانند مرکز توجه و تمرکز شوند .

کاسینای فضایی همان نگریستن به فضای تهی هوشیاری (خلا) است.

 

کاسیناهای آبی خاکی آتش و هوا همگی نماد قوای طبیعی هستند.البته با رعایت اصول پایه ی مراقبه با هر نوع محرک و نماد دیداری ثابت می توانید مراقبه ی موثر و مفیدی داشته باشید.

دکتر بتسابه مهدوی
7 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 5 آذر 1395

بتسابه مهدوی | جمعه, ۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۹ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

مراقبه ی متعالی

بتسابه مهدوی | جمعه, ۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

مراقبه ای است که یک ذکر یا مانترا(کلمه یا عباراتی به زبان سانسکریت که هندوان معتقدند دارای نیروی سری و عرفانی است) در ذهن مرتب و بی وقفه تکرار میشود.افراد مقید به مراقبه ی متعالی و یا ذکر دائمی از سالمترین افراد جامعه هستند با فشارهای روانی بهتر کنار میایند و در  راستای زندگی پربارتر که سازگار فطرت بشر است قرار میگیرند .

ترنسندنتال مدیتیشن و یا همان تکنیک T.M یک مراقبه ی متعالی میباشد. در بررسی آثار چنین مراقبه ای دریافته اند مراقبه ی متعالی  کمک میکند افراد  از اعتیادها  رها شوند . و دستاورد دیگر "خودشکوفایی باروری" میباشد به معنای گرایش ارگانیسم بدن در به فعلیت درآوردن هر چه بیشتر قابلیت های خود در قبال ارضای هر چه کمتر نیازها .چنین افرادی از نظر روانی سالمترین افراد در جامعه میباشند.

با توجه به انچه تا اینجا مطرح شد در می یابیم  که مراقبه گونه ای بهداشت ذهنی محسوب میشود.

دکتر بتسابه مهدوی
5 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh
  • بتسابه مهدوی