دور دست ها
بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۹ ق.ظ
آنجا دردوردست های نزدیک
دردورنماهای زیبای هستی
آنجا که من میدانم
خدا هست
آنجا که مردمانش زیبایی ها را
به هم هدیه میکنند
بی هیچ انتظار
آنجا که من میدانم زیبایی ها تمام نشدنیست
مردمانشان همه چیز را میبینند
گوش شنوا دارند
احساس هم رانوازش میکنند
ودرد هم را میبینند
از خداوند کمک نمیخواهند
خدارا دعوت میکنند
به ضیافت دردهایشان
ودراین ضیافت ازخداوند میزبانی میکنند
درشادی و شادمانی
وخداوند برایشان ترانه میخواند
وآنها درکمال درد رقص کنان
به ترانه خداوند گوش میدهند
وبه هم زیبایی تعارف میکنند
آنجا که من میدانم خدا زندگی میکند
آنجا خدا هست
میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم