نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۷۴ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

پاکسازی بدن

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۹ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

  یکی از استادان بزرگ گفته است:"آن چیزی را که آتش نمی تواند بسوزاند،تیر و کمان نمی تواند به آن صدمه ای بزند و سوراخش کند و هیچ شمشیری نمی تواند آن را ببرد در درون ماست.

آگاه شدن از آن چیز و به دور انداختن هویت از بدنمان یعنی به دور انداختن این تصور که ما بدنمان هستیم،یعنی تجربه کردن روح.اما برای به دور انداختن هویت بدن باید کار خاصی انجام دهیم.باید یاد بگیریم که چگونه می توان این کار را کرد.هرچه بدنمان پاک تر باشد به دور انداختن هویت از آن آسانتر خواهد بود.

   هر چه بدن پاکتر باشد زودتر می توانیم از این موضوع آگاه شویم که ما بدنمان نیستیم.به همین دلیل منزه کردن بدن پایه کار است و بدون بدن بودن ثمرۀ آن.

 

   حال چگونه می توانیم یاد بگیریم که ما بدنمان نیستیم؟

فقط باید تجربه اش کنیم.اگر ایستاده ایم،نشسته ایم،خوابیده ایم ویا بیدار هستیم باید سعی کنیم که این مسئله را به یاد بیاوریم.اگر ذره ای توجه و آگاهی به اعمال بدنمان داشته باشیم اولین قدم را برداشته ایم.

   وقتی در جاده ای قدم می زنید،عمیقاٌ به درون خود نگاه کنید.خواهید دید که در درون شما شخصی وجود دارد که قدم نمی زند.شما خودتان قدم می زنید،دستها و پاها یتان تکان می خورد،ولی چیزی در درونتان هست که نه تنها قدم نمی زند بلکه شاهد قدم زدن شما هم هست.

   اگر پاهایتان یا دستانتان درد می کند،با آگاهی به درون خود توجه کنید.آیا درون شما هم درد می کند؟یا اینکه بدنتان درد می کند و شما با آن درد خودتان را شناسایی می کنید؟متوجه خواهید شد که چیزی در درون شما بدون اینکه دردی داشته باشد تنها نظاره گر این درد خواهد بود.وقتی که شما گرسنه اید،با آگاهی،به این گرسنگی نگاه کنید.آیا شما گرسنه اید یا بدنتان گرسنه است؟وقتی هم که خوشحال هستید به این نکته توجه کنید که این خوشحالی کجا اتفاق می افتد.

   خوب است دقت داشته باشیم که حوادثی که در زندگی ما رخ می دهند در کجا اتفاق می افتند.آیا برای ما اتفاق می افتند و یا اینکه ما فقط شاهد و نظاره گریم.

   هویت دادن در ما به صورت یک عادت قوی در آمده است.حتی ممکن است وقتی به یک فیلم نگاه کنیم شروع کنیم به گریه کردن و یا بخندیم.وقتی هم که چراغهای سینما روشن می شود پنهانی اشکهایمان را پاک می کنیم تا کسی متوجه نشود.ما گریه می کنیم چون خودمان را با این فیلم شناسایی می کنیم.ما معمولاٌ خودمان را با قهرمان آن فیلم شناسایی می کنیم،ممکن است حادثه اسفناکی برای قهرمان فیلم رخ بدهد و ما خود را با درد آن شخص یکی می دانیم و شروع می کنیم به گریه کردن،یکی دانستن مساوی است با هویت دادن.

   ذهنی که می اندیشد تمام چیزهایی که در بدنش اتفاق می افتند واقعاٌبرای او رخ داده اند،همیشه در درد و رنج خواهد بود.فقط یک دلیل برای تمام رنجهای ما وجود دارد و آن هویت دادن و شناسایی کردن خودمان با بدن است. همچنین یک دلیل برای خوشحالی وجود دارد و آن هنگامی است که ما دیگر خودمان را با بدنمان شناسایی نکنیم.

   حتماٌ لازم است که همیشه بدنمان را مشاهده کنیم.شبها وقتی به بستر می رویم باید از این نکته آگاه شویم که این بدنمان است که به خواب رفته است نه خود ما.بنابر این ما نیستیم که خوابیده ایم بلکه تنها بدنمان به خواب رفته است.یا برای مثال به هنگام غذا خوردن ویالباس پوشیدن.هنگامی که کسی شما را اذیت می کند اگر آگاهانه بنگرید قادر خواهید بود که ببینید این فقط بدن شماست که اذیت می شود نه خودتان.به این طریق در یک مقطع زمانی با توجه دائمی یک انفجار درونی را حس خواهید کرد که تمام هویت بدنتان را می شکند.

   آیا می دانید که وقتی خوابیده اید و خواب می بینید دیگر از بدنتان آگاه نیستید و زمانی که  به خواب عمیق فرو رفته اید به هیچ وجه بدنتان را حس نمیکنید و دیگر صورت خود را به خاطر نمی آورید؟هر چه عمیق تر به درونتان فرو بروید،بیشتر بدنتان را فراموش خواهید کرد.وقتی شروع به برگشتن به سطح میکنید آرم آرام هویت بدنتان برمی گردد.

   در صبح هنگامی که ناگهان از خواب برمی خیزید،به درون خود نگاه کنید.به وضوح خواهید دید که هویت بدنتان هم بیدار می شود.

 

   تمرِن جالبی برای قطع هویت بدنمان وجود دارد.اگر یک یا دو بار در ماه این روش را انجام بدهید به شما در از بین بردن هوِیت بدنتان کمک خواهد کرد.

 

اطاق را کاملاً تاریک کنید و روی زمین دراز بکشید.بدن را کاملاً آرام کنید.به این ترتیب شما وارد مدیتیشن میشوید.وقتی که بدن و تنفستان کاملاً آرام شدند و وجودتان در سکوت فرو رفت،حس کنید که مرده اید و فامیل و آشنایان دورتان جمع شده اند.به صورتهای آنها توجه کنید،ناراحتی ها و گریه های آنها را ببینید.آنها چه می کنند؟کدام یک از آنها گریه می کند؟کدامیک فریاد می زند؟با وضوح کامل به آنها بنگرید.این صحنه ها واقعاً جلوی چشم شما خواهند آمد.

   بعد ببینید که تمام همسایه ها هم آمده اند و به آشنایان و فامیل پیوسته اند.حالا مردم جسم شما را در تابوت گذاشته اند و به جایی که مرده ها را می شویند می برند و بعد هم می خواهند که جسمتان را آتش بزنند.به همهء اینها نگاه کنید،همه تصورات هستند ولی اگر چندین بار این تمرین را تکرار کنید به وضوح همهء اینها را خواهید دید.حالا ادامه دهید.آتش تمام اطراف شما را احاطه کرده است و جسم شما آرام آرام تبدیل به خاکستر می شود.هنگامی که دیگر جسمی در کار نیست و کاملاً نبدیل به خاکستر شده اید با آگاهی تمام به درون خود نگاه کنید و ببینید که در آنجا چه اتفاقی رخ می دهد.در این لحظه متوجه خواهید شد که شما جسم نیستید،یعنی هویتتان با بدن کاملاً قطع شده است.

   وقتی که این تمرین را برای چند بار تجربه کنید،پس از آن هر زمانی که صحبت کنید،راه بروید و یا هر کار دیگری انجام دهید،قادرید تا تشخیص دهید که شما بدنتان نیستید.

   ما این مرحله را مرحلهء بدون بدن می نامیم.هر کسی که خودش را اینگونه بشناسد بدون بدن می شود.

   اگر این کار را در تمام مدت روز یعنی به هنگام نشستن،بلند شدن،راه رفتن و حرف زدن انجام دهید یعنی به این نکته توجه کنید که شما بدنتان نیستید.در این هنگام بدن تنها یک خلأ خواهد بود.درک این مطلب که ما بدنمان نیستیم به سختی اتفاق می افتد و هیچ چیز با ارزش تر از آن نیست.در آن هنگام تغییرات زیادی در زندگیتان آغاز خواهد شد.چون تمامی رفتارهای ناآگاهانه بشر به بدن او برمی گردد.اگر انسان تعلق خود به بدنش را قطع کند دیگر هیچ کار اشتباهی نمیتواند انجام دهد.اگر ما آگاه شویم که ما بدنمان نیستیم،دیگر هیچ امکانی برای زجر کشیدن و ناراحتی در زندگی وجود نخواهد داشت.

   مثلاً اگر کسی با چاقو به پشت ما بزند این شخص فقط بدن ما را بریده است و ما آگاهیم که به ما هیچ صدمه ای نخورده است و وجودمان دست نخورده باقی مانده.در این هنگام زندگی ما پر از صلح و امنِت خواهد شد.هیچ حادثهء خارجی نمیتواند بر ما تأثیر بگذارد چون تأثیر این نوع اتفاقات فقط بر روی بدن خواهند بود.امّا ما فکر میکنیم و به اشتباه هم فکر می کنیم که هر چیز بیرونی میتواند بر ما تأثیر بگذارد.به همین دلیل است که زجر می کشیم و احساس درد و رنج می کنیم.

   این اولین مرحلهء تعالیم روحانی است که باید بیاموزیم و آن رها شدن از بدنمان است.مرحلهء سختی نیست و با کمی سعی و کوشش می توانیم آنرا یادبگیریم.

دکتر بتسابه مهدوی

15 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 14 آذر 1395

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۳ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

مفهوم تاریکی از دیدگاه قرآن کریم

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در کیهان شناسی چند موضوع را می توان بطور مستقیم با گسترش تاریکی یا تاریک شدن جهان مرتبط کرد :

 

در کیهان شناسی مبحثی بعنوان ماده تاریک وجود دارد که یک ماده فرضی است که 74 درصد جهان هستی را فراگرفته است و کهکشان ها و اشیا تنها چهار درصد جهان را شامل می شود و در صد باقیمانده نیز شامل انرژی تاریک است.انرژی تاریک باعث گسترش و انبساط جهان می شود و سرنوشت نهایی جهان را تعین می کند.

22 درصد جهان از ماده ای بنام ماده تاریک تشکیل شده است و هیچ تعاملی با نور ندارد و قابل مشاهده نیست و دانشمندان قادر به مشاهده مستقیم ماده تاریک نیستند.دانشمندان معتقد هستند که وجود گرانش ناشی از وجود ماده تاریک است و 85 درصد جرم اشیا و جهان هستی نیز به ماده تاریک ارتباط دارد.

جهان هستی به گونه ای در حال رفتن به سوی یک انجماد بزرگ و سیاهچاله ای شدن است زیرا سوخت ستاره ها بعد از مدتی به اتمام خواهد رسید و بیشتر ستاره هایی که مرده اند تبدیل به سیاهچاله خوهند شد در نتیجه بعد از میلیاردها سال سیاهچاله های بسیاری جهان هستی را فراخواهد گرفت که همه چیز حتی نور را خواهد بلعید. و جهان را به سوی نوعی تاریکی خواهند برد.

 

در سوره الفلق آیات اول تا سوم نوشته شده است :

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿۱مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿۲وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿۳

بگو پناه مى‏برم به پروردگار سپیده دم از شر آنچه آفریده  و از شر تاریکى چون فراگیرد

 

بی شک معنی این آیه از چندین بعد قابل برسی است و این تاریکی علاوه بر معنی علمی آن می تواند به پلیدی و گسترش پلیدی در جهان اشاره داشته باشد ولی این آیه از بعد علمی نیز با موضوعات علمی برسی شده در بالا قابل تطبیق است و می تواند هر چند مفهوم علمی و غیر علمی را منعکس بنماید.

 

کیهان‌شناسی، انرژی تاریک نوعی انرژی فرضی است که همه ی فضا را در بر می گیرد و سرعت انبساط جهان را می‌افزاید. انرژی تاریک مقبولترین فرضیه برای توضیح‌ دادن مشاهدات اخیر است که می‌گویند جهان با آهنگ رو به افزایشی (با شتاب) منبسط می‌شود. در مدل استاندارد کیهان‌شناسی بنابر هم ارزی جرم-انرژی، جهان شامل حدود 26.8% ماده تاریک،68.3% انرژی تاریک (در مجموع 95.1%) و 4.9% ماده ی معمولی است

ماده تاریک (به انگلیسی: Dark Matter)، نوعی از ماده است که فرضیه وجود آن دراخترشناسی و کیهان‌شناسی ارائه شده‌است تا پدیده‌هایی را توضیح دهد که به نظر می‌رسد ناشی از وجود میزان خاصی از جرم باشند که از جرم موجود مشاهده‌شده درجهان بیشتر است. ماده تاریک به طور مستقیم با استفاده از تلسکوپ قابل مشاهده نیست،

 

“ماده تاریک” در دل خورشید!  ، ماده تاریک، ماده نامرئی با منشاء نامشخص می باشد که ۸۵ درصد از ترکیبات ساختاری کیهان را تشکیل داده است؛ لیکن دانشمندان هرگز موفق به مشاهده و کشف مستقیم آن نشده اند، آنها تنها بدلیل اثر گرانشی این ماده بر نور و ماده عادی به وجود آن پی برده اند.

 

در این مدل جهان مسیر ایجاد خود را با سرد شدن به شکل یخ بستن آب طی کرده و با بررسی شکافها و درزهای ایجاد شده در آن که در تمام بلورها از جمله یخ رایج بوده، درک انسان از ذات جهان دگرگون خواهد شد.

14 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 12 آذر 1395

بتسابه مهدوی | جمعه, ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۸ ق.ظ


  • بتسابه مهدوی

انرژی تاریک

بتسابه مهدوی | جمعه, ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

ما می دانیم که چه مقدار انرژی تاریک وجود دارد چراکه می دانیم چگونه انرژی تاریک بر انبساط جهان اثر می گذارد. اما مابقی مسایل درباره ماده تاریک و انرژی تاریک کاملاً در هاله ای از ابهام است. به نظر می رسد که تقریبا 68 ٪ جهان از انرژی تاریک است. ماده تاریک نیز حدود 27 ٪ جهان را تشکیل می دهد. بقیه - همه آن چیزهایی است که بر روی زمین وجود دارد، همه آن چیزهایی که تاکنون با تمام ابزارهای ممکن مشاهده شده اند. یعنی همه مواد عادی که اگر به هم اضافه شوند کمتر از 5 ٪ از جهان را تشکیل می دهند. البته اگر دوباره فکر کنیم می بینیم که شاید نباید به موادی که آنها را عادی می نامیم نام عادی بدهیم چراکه بخش کوچکی از عالم را تشکیل می دهد.

 

آلبرت اینشتین اولین کسی بود که فهمید فضای خالی «هیچ چیز» نیست. فضا خواص شگفت انگیزی دارد و ما در آغاز راه فهمیدن آن هستیم. یک بخش از تئوری جاذبه اینشتین که ماده ثابت کیهانی را شامل می شود پیش بینی می کند که " فضای خالی " می تواند انرژی خود را داشته باشد. از آنجایی که این انرژی از خواص ذاتی فضا است هنگامی که فضا گسترش می یابد رقیق نمی شود. بنابراین همین طور فضای بیشتری به وجود می آید. هنگامی که فضای بیشتری به وجود می آید انرژی فضایی بیشتری ظاهر می شود. درنتیجه این شکل از انرژی باعث می شود جهان سریع تر و سریع تر گسترش یابد. متأسفانه، هیچ کس نمی فهمد که چرا حتی ثابت کیهانی باید وجود داشته باشد، چه رسد به این که چرا باید ارزش آن را داشته باشد که باعث شتاب قابل مشاهده گسترش کیهان شود.

درنظریه کوانتوم ماده ، " فضای خالی " در واقع پر از ذرات موقتی ( " بالقوه" ) است که به طور مداوم تشکیل و سپس ناپدید می شوند. اما زمانی که فیزیکدانان تلاش کردند محاسبه کنند چه مقدار انرژی به این فضای خالی می رود، پاسخ اشتباه از کار در آمد آن هم چه اشتباه بزرگی. این رقم در محاسبات 10120 به دست آمد یعنی عدد 1 با 120 تا صفر. بنابراین ابهام ادامه می یابد.

یک توضیح دیگر برای انرژی تاریک این است که انرژی تاریک نوع جدیدی از جریان یا میدان انرژی دینامیکی است، جریانی که همه فضا را پر می کند اما به نحوی بر انبساط جهان اثر می گذارد که مغایر با ماده و انرژی عادی است. اما این ابهام پیش می آید که اگر پاسخ در عنصر پنجم نهقته است ما هنوز نمی دانیم که شبیه به چیست، با چه چیزی واکنش نشان می دهد یا چرا وجود دارد. بنابراین ابهام ادامه می یابد.

آخرین امکان این است که نظریه جاذبه اینشتین نادرست باشد. این موضوع نه تنها بر فهم ما از گسترش جهان اثر می گذارد بلکه همچنین بر فهم ما از نحوه رفتار ماده عادی در کهکشان ها و خوشه های کهکشانی نیز تأثیر می گذارد. این جا است که می توان تصمیم گرفت آیا راه حل برای مشکل فهم ماده تاریک ارایه یک نظریه جدید درباره جاذبه است یا نه. اما اگر نظریه جدیدی درباره جاذبه مورد نیاز است این نظریه چه نوع نظریه ای باید باشد و چقدر حرکت اجرام در منظومه شمسی را به درستی توصیف می کند چرا که تئوری اینشتین این کار را برایمان انجام می دهد و هنوز هم  پیش بینی متفاوتی درباره جهان ارایه می دهد. تئور ی های دیگری هم درباره ماده تاریک وجود دارند اما هیچ یک قانع کننده نیستند و ابهام ادامه می یابد.

12 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

زیبایی معنوی

بتسابه مهدوی | جمعه, ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۷ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

ظرف زیباییهای معنوی، روح انسانی است؛ و بعد حیوانی قادر به درک زیباییهای معنوی نبوده، چون ظرفیت وجودی اش چنین اقتضایی را ندارد. درک این نوع زیبایی در جهان طبیعت خاص روح انسانی است.

قبل از این که در اطراف زیباییهای معنوی مطالبی گفته شود، به بیان زیبایی روح انسانی می پردازیم.

در دیدگاه توحیدی، اصل وجود، زیباست و زیبایی هر موجودی وابسته به مرتبه وجود آن موجود است. هر پدیده ای در هستی دو جهت دارد: جهت وابستگی تام به خدای متعال و جهت حد وجودی. حد وجودی یک موجود جنبه ناداری و صفت نقص اوست؛ چون ناداری و نقص، نبود کمال است؛ زیرا معیار زیبایی، وجود است و این معیار در حد وجودی یک پدیده نیست. اما جهت وابستگی موجود به خداوند متعال که همان وجود اوست، زیباست.

نفس این وابستگی، حسن است و وجود هر پدیده ای عین وابستگی به خداست. وقتی معیار در زیبایی وجود باشد، این قاعده ما را بر آن می دارد که بگوییم هر چه وسعت وجودی یا ظرفیت وجودی بیشتر باشد، آن موجود زیباتر خواهد بود.

در مقایسه انسان با موجودات دیگر، چنین به نظر می رسد که بعد انسانی انسان از هر موجودی زیباتر است.

انسان به لحاظ این که از وجود قوی تر و والاتری برخوردار، منزلت او در نزد خدا بیشتر می باشد، زیباتر است. فطرت عقل، فطرت توحیدی و حقیقت شهودی انسان در میان مخلوقات، نیکوترین هستی را داراست. انسان عالی ترین جمال را با خود دارد و آن روح انسانی است. اگر روح انسانی طالب زیبایی معنوی است بدان جهت است که می تواند خود را در آن نشان دهد و در آن ظاهر شود.

انسان زیبا کسی است که به صفات الهی متخلق شود و فضایل درون را به منصه ظهور برساند. بنابراین، روح انسانی و آنچه در آن پنهان است، زیبا بوده و مظهر زیبایی در ظهور فعلی فضایل است.

دکتر بتسابه مهدوی

12 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 11 آذر 1395

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۷ ق.ظ


  • بتسابه مهدوی

زیبایی حسی

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

اگر به عمق وجود خود بنگریم، خواهیم یافت که ما طالب رشد وجودی هستیم؛ به طور فطری از نقص رنج می بریم. نقص، نداشتن است و کمال، داشتن؛ وجود ناقص فاقد بسیاری از کمال ها است. فطرتی که از نقص رنج می برد، از داشتن رشد وجودی و ظرفیت بیشتر وجودی است که نتیجه آن، لذت معنوی و روحانی نفس است؛ چنانکه معیار زشتی، نقص است که نتیجه آن رنج و درد روح انسانی است.

بنابراین، لذت، محبت، زیبایی ظاهری، مطلوب بودن یک شی ء، و هنر، معیار زیبایی نیستند؛ بلکه جهات معنوی و انسانی لذت، محبت، هنر، مطلوب بودن یک شی ء و حسن باطنی نتیجه و اثر رشد وجودی است. به عنوان قاعده کلی می گوییم: آنچه در جهت وجود رشد وجودی باشد از دید عقل و شرع زیبا، و آنچه در جهت نقص آن قرار گیرد زشت است.

انسان به عنوان موجودی در طبیعت، از بعد احساسگرایی برخوردار است و ادراکات او باید از این مسیر عبور کند تا به فهم و در کی بالاتر برسد.

به گلهایی که دست تدبیر حق آنها را رنگ آمیزی کرده و به آنها لطافت داده بنگر. حسن ظاهری گل از کانال چشم، حسن لطافت آن از طریق حس لامسه، حسن بویایی اش از راه شامه و.... مشهود نفس است. این ظواهر برای نفس زیبا هستند؛ اما بعد انسانی وقتی به آنها نظر دارد که شائبه شهودی در بین نباشد. روح انسانی زیباییهای حسی را نمود و آیه ای از زیبایی وجود می بیند و به آن گرایش پیدا می کند. این گونه توجه به زیباییهای حسی دارای ارزش اخلاقی مثبت است.

نظری که قوه شهویه را تحریک کند و زمینه اعمال هواهای نفسانی را فراهم نماید، ارزش اخلاقی منفی دارد؛ اگر چه بعد حیوانی لذت می برد و شادمان است، اما بعد انسانی نه تنها لذت نمی برد و در رنج است؛ بلکه آن را زیبا نمی بیند، زیرا معیار زیبایی در نظرش چیزی است که زمینه رشد وجودی را در برداشته باشد.

نفس در بعد حسی، همان صورت منعکس شده در ذهن را زیبا می بیند؛ خواه نگرش به آن شهوی باشد خواه غیر ذهن را زیبا می بیند؛ خواه نگرش به آن شهوی باشد خواه غیر آن، ولی زیبایی در بعد عقلی، آن صورت منعکس شده نیست بلکه نحوه نظر به آن که آیه و نشانه ای از زیبایی وجود مطلق است - زیبا می باشد.

زیباییهای حسی دارای بقا نیستند؛ منظره های جالب طبیعت با یک طوفان زیبایی خویش را از دست می دهند؛ جوان زیبا با پیر شدن یا در اثر حادثه ای، زیبایی اش را از دست می دهد و بالاخره زیبایی حسی با تغییر و تحول مادی دگرگون می گردد. لذت این گونه زیباییها موقت است. فطرت انسانی در پی لذات دائمی بوده و فطرت توحیدی و کمال جویی انسان، لذات گذار را معدوم می پندارد.

زیبایی حسی اگر چه ممکن است به نفس آرامش نسبی بخشد؛ اما هیچ گاه به آن قانع نمی گردد و بی نیاز نمی شود. این آرامش، زود گذر بوده و سختی ها به دنبال خواهد داشت؛ این لازمه شیرینی دنیاست.

زیبایی حسی برای نفس شیرین است؛ اما اگر بعد انسانی به آن نظر نداشته باشد، سختی و تلخی آخرت را به دنبال خواهد داشت.

دنیای مادیت امروز با تبلیغات زهر آگینش فطرت زیباگرایی بشر را متوجه زیباییهای حسی کره و شعله شهوت را در نفسها فروزان ساخته است. و بدترین اثر منفی آن در روان انسان اینست که زیباییهای معنوی را از بشر گرفته؛ به طوری که دید شهوی انسان به آنها دیده زشتی می نگرد.

دکتر بتسابه مهدوی

11 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 10 اذر 1395

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۶ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

زشت و زیبا

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

خداوند، عالم هستی را بر اساس نظام علت و معلول (اسباب و مسببات) استوار کرده است. هیچ پدیده‏ای بدون علت به وجود نمی‏آید، هر آنچه در عالم هستی محقق می‏شود ناشی از علت و سبب خاصی است.

آتش علت سوزاندن است، پیدایش درخت میوه معلول قرار گرفتن نهال درون خاک با شرایط و کیفیت خاص و آب و هوای مناسب و غیره است. پیدایش انسان سالم و زیبا نیز معلول یک سلسله اموری است همچون شرایط خاص هنگام انعقاد نطفه، کیفیت تغذیه مادر در هنگام بارداری، نوع مواد و غذاها و داروهای مصرفی هنگام بارداری، ژنتیک و ... که هر یک از امور فوق در پیدایش نوزاد سالم و زیبا مؤثر است.

 

زشت یا زیبا بودن برخی انسان‏ها و فرق‏های دیگری که بین آنان است، معلول عوامل مختلفی است که به اختصار به بعضی از آنها اشاره می‏شود:

 

1-عامل وراثت: بسیاری از صفات جسمی و روحی انسان‏ها در اثر وراثت از پدر و مادر و اجدادشان به آنها منتقل می‏گردد. هرچند در گذشته به این عامل مهم چندان توجهی نمی‏گردید، اما در روایات اهل‏بیت علیه السلام به این مسأله توجه جدی شده است. دانشمندان علوم طبیعی نیز در قرن اخیر به نقش عظیم این عامل تا حدودی پی برده‏اند، چنان که امروزه علم ژنتیک به عنوان یکی از علوم حیاتی در مراکز معتبر علمی دنیا شناخته شده است.در زمینه تأثیر وراثت در انتقال صفات جسمی نظیر زیبایی، زشتی و... و صفات روحی نظیر شجاعت، ترس و... از طریق سلول و ژن‏های نهفته در آن

 

2- تغذیه دوران بارداری: از عوامل مهم دیگر در زشتی و زیبایی و تفاوت‏های دیگر افراد نسبت به همدیگر، نوع تغذیه مادران در هنگام بارداری است.

 

3- محیط، آب و هوا، تغذیه، مسکن و...: از دیگر عوامل مؤثر در نوع صفات جسمی - روحی فرزند، محیط جغرافیایی زندگی است. بدیهی است فرزندانی که در محیطهای گرم‏سیر یا سردسیر به دنیا می‏آیند و نیز نوع تغذیه آنان در نحوه ساختمان جسمی و روحی‏شان تأثیر بسزایی دارد. نمونه‏های عینی چنین تأثیری را می‏توان در انسان‏هایی که هم اکنون در قاره‏های مختلف جهان زندگی می‏کنند، مشاهده نمود.

 

با توجه به نکات بیان شده، تفاوت‏هایی که بین انسان‏ها - از نظر زشتی و زیبایی و... - به چشم می‏خورد هیچ گونه منافاتی با عدل الهی ندارد، چون اراده الهی در تدبیر نظام طبیعت بر اساس قوانینی است که خداوند در آن قرار داده است و این قوانین به هیچ نحو تغییرپذیر نمی‏باشد. بنابراین اگر شخصی زیبا یا زشت می‏باشد، در اثر عوامل خاصی است که در نظام طبیعت نهاده شده است.

به بیان دیگر در اعطاء کمالات و فیض از جانب خداوند هیچ نقصانی وجود ندارد بلکه در دریافت این کمالات و فیض الهی از جانب مخلوقات نواقص و تفاوتهایی وجود دارد و هر موجود بر اساس همان اسباب و عللی که بیان شد می تواند این کمالات را دریافت کند و جایگاه او از نظر میزان زیبایی یا استعداد و ... در این عالم تعیین می شود.

در منظر الهی، فرقی بین زشت‏رویان و زیبارویان وجود ندارد و تنها معیار برتری‏شان تقوای الهی می‏باشد؛ البته چون زیبایی در برابر زشتی، نعمتی محسوب می‏گردد، از این رو تکلیف صاحبان سیمای خوش بیشتر از دیگران است. آنان باید حق آن نعمت را ادا نموده و در حفظ و پاکدامنی ‏شان مراقبت بیشتری بنمایند.

در سایه همین تفاوتها است که زشتی و زیبایی اشیاء و موجودات نمایان می شود. اگر واقعا همه انسانها از نظر زیبایی یا زشتی یکسان بودند آیا واقعا دیگر زیبایی و زشتی معنا داشت. اگر عدالت این بود همه زیبا باشند و نه تنها زیبا بلکه از نظر استعداد و ... همه یکسان باشند آیا واقعا ارزش زیبایی، علم و سایر کمالات شناخته می شد؟ از تقابل زیبایی و زشتی با یکدیگر است که هر کدام از آنها جلوه پیدا می کنند.

دکتر بتسابه مهدوی

10 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh


  • بتسابه مهدوی