نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۲۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خود شناسی» ثبت شده است

مراقبه (مدیتیشن) چیست ؟

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۸ ق.ظ

مراقبه (مدیتیشن) چیست ؟

دکتر بتسابه مهدوی

 

مدیتیشن فقط بودن است , بدون اینکه هیچ کاری انجام دهیم ، بی عملی محض ، بدون گذر هر گونه فکری از ذهن و عدم وجود هیجانات . شما فقط هستید و این احساس بسیار خوشایند به انسان دست میدهد .هنگامی که شما , نه در لایه بدن و نه در سطح ذهن هیچ کاری انجام نمی دهید , هنگامی که تمام فعالیت ها متوقف میشود و شما فقط هستید ... همین " بودن " مدی تیشن است . مدی تیشن چیزی نیست که آن را انجام بدهید یا آن را تمرین کنید , تنها باید آن را تجربه کنید  و بچشید .

هر گاه زمانی پیدا میکنید که فقط میتوانید " باشید " انجام هر عملی را متوقف کنید .فکر کردن نیز به نوعی انجام کاری است , تمرکز کردن نیز به همین صورت . حتی اگر برای یک لحظه هیچ کاری انجام ندهید  و در بی عملی محض در هسته مرکزی وجود خود در ارامش بسر برید وارد حالت مدیتیشن شده اید و اگر یک بار چنین وضعیتی را تجربه کنید خواهید توانست تا هر زمان که دوست دارید در آن باقی بمانید و در نهایت میتوانید برای تمام مدت بیست و چهار ساعت شبانه روز در این حالت باشید . یک بار که متوجه شدید چگونه میتوانید وجود خود را در حالتی  ارام و بدون تنش نگاه دارید , آرام ارام خواهید توانست حتی در حال انجام کارهای مختلف نیز هوشیاری و اگاهی خود را به گونه ای حفظ کنید که وجودتان دچار هیچ گونه تنشی نشود . البته این قسمت دوم مدیتیشن است ، در بخش اول باید یاد گرفت که چگونه فقط  "بود " و سپس یاد میگیریم چگونه در حال انجام کارهای کوچک مثل تمیز کردن زمین و یا دوش گرفتن هوشیار و اگاه باقی بمانیم و در مرکز وجود خویشتن باشیم . در این صورت خواهیم توانست کارهای پیچیده تری را نیز با همین اگاهی انجام دهیم .

بنابر این مدیتیشن به هیچ وجه در تقابل با عمل کردن و فعال بودن نیست . مدی تیشن به این معنی نیست که باید از زندگی فرار کرد . مدی تیشن نوع جدیدی از زندگی کردن را به شما می اموزد . در این حالت شما مرکز گردباد حوادث و تغییرات زندگی اطراف خود خواهید بود . زندگی شما در گذر خواهد بود , حتی باشدت بیشتر ، با لذت , شفافیت و خلاقیتی بیشتر ، و در عین حال شما کاملا از آن جدا هستید و هیچ وابستگی ای ندارید , تنها مشاهده کننده ای بر فراز تپه هایی دور دست که به سادگی هر آنچه در حال اتفاق افتادن در اطراف است را تماشا میکند . شما فاعل و انجام دهنده نیستید بلکه تنها شاهدی هستید که به تماشا کردن ادامه میدهید . این نکته سر اصلی مدیتیشن است که تنها شاهدی باقی بمانید .

در این حالت انجام شدن فعالیت ها و کارها خود به خود و بدون هیچ گونه مشکلی صورت میپذیرد : خرد کردن هیزم ، کشیدن آب از چاه ... میتوانید کارهای کوچک و بزرگ را به همان صورت قبل انجام دهید، تنها یک چیز ممنوع است و آن این است که نباید به هیچ وجه حالت "در مرکز بودن " خود را از دست بدهید . هسته اصلی و روح مدی تیشن این است که آموزش ببینیم چگونه مشاهده کنیم . صدایی می آید ... شما در حال شنیدن آن هستید . در این حال موضوع , یعنی صدا وجود دارد و شما که در حال شنیدن آن هستید نمیتوانید شاهدی پیدا کنید که در حال مشاهده هر دوی اینها یعنی صدا و شما باشد . ولی در وجود شما شاهدی  هست که هر دو را مشاهده میکند . این پدیده ای است بسیار ساده . شما در حال تماشا کردن درختی هستید , شما اینجا هستید و درخت نیز انجاست , ولی ایا میتوانید چیز دیگری را نیز ببینید ؟ شما در حال تماشا کردن یک درخت هستید و در عین حال شاهدی در وجود شما هست که شما را در حال تماشا کردن درخت , مشاهده میکند . مشاهده کردن مدیتیشن است . آنچه مشاهده میکنید اصلا اهمیتی ندارد . کیفیت مشاهده کردن ، کیفیت آگاه و هوشیار بودن ، چیزی است که مدیتیشن نامیده میشود .

یک نکته را همیشه به خاطر داشته باشید : مدیتیشن یعنی آگاهی و هر کاری که با آگاهی انجام شود مدیتیشن است . خود کاری که انجام میشود اهمیتی ندارد بلکه مهم کیفیتی است که با آن کار خود را انجام میدهید. قدم زدن میتواند یک مدیتیشن باشد اگر اگاه و هوشیار قدم بزنید . نشستن میتواند مدی تیشن باشد اگر همراه با اگاهی باشد . گوش دادن به آواز پرندگان اگر با اگاهی همراه باشد ,مدیتیشن است . حتی گوش دادن به سر و صدای درونی ذهن شما نیز اگر هنگام گوش دادن اگاه و هوشیار باقی بمانید میتواند یک مدیتیشن باشد . کل مساله این است که زندگی شما نباید در خواب و رویا باشد . در این صورت هر انچه بکنید مدی تیشن است .

 

 

 

 

 

 

 

اولین گام در اگاهی , مشاهده بدن خودتان است , سپس آرام آرام از هر حرکت و هر وضعیت بدن خود آگاه و هوشیار خواهید شد . همینطور که آگاهی شما افزایش می یابد , معجزه ای شروع به اتفاق افتادن میکند و خیلی از کارهایی که قبلا عادت داشتید انجام دهید به سادگی حذف خواهند شد . بدن شما ارامش بیشتری تجربه خواهد کرد و هماهنگی بیشتری را در آن احساس میکنید .

گام دوم , آگاه شدن از افکار تان است . افکار شما بسیار ظریف تر از بدنتان میباشد و البته خطرناک تر هم هستند . هنگامی که از افکار خود آگاه میشوید بسیار شگفت زده خواهید شد که در درونتان چه میگذرد . اگر هر آنچه از ذهنتان میگذرد را در برگه ای ثبت کنید , هنگامی که دوباره ان را مرور کنید بسیار تعجب خواهید کرد . تنها به مدت ده دقیقه آنچه از ذهنتان میگذرد را بر روی کاغذی یادداشت کنید ، پس از خواندن ان متوجه خواهید شد که چه ذهن دیوانه ای دارید! به علت عدم وجود اگاهی این دیوانگی دائما به صورت یک " زیر جریان " در درون ما در حال گذر است . این دیوانگی هر آنچه انجام میدهید را تحت تاثیر قرار میدهد و بر هر انچه انجام نمیدهید نیز تاثیر میگذارد . این دیوانگی که در درون شماست باید متحول شود . معجزه اگاهی این است که برای این تحول نیازی نیست کاری انجام دهید جز اینکه آگاه و هوشیار باقی بمانید . خود پدیده مشاهده کردن این دیوانگی را تغییر میدهد . به آهستگی این دیوانگی ناپدید میشود و افکار شما شروع به تبعیت از یک الگوی خاص میکنند ، دیگر آشوب و اغتشاشی در افکارتان مشاهده نمیکنید بلکه افکارتان بیشتر بیشتر هماهنگ خواهد شد و آرامشی ژرف بر وجودتان حاکم میشود .

هنگامی که بدن و ذهن شما در ارامش باشند متوجه خواهید شد که آنها هماهنگ با یکدیگر عمل میکنند و در واقع پلی میان آنها وجود دارد . برای اولین بار هماهنگی میان ذهن و بدن به وجود خواهد آمد و این هماهنگی کمک شایانی برای برداشتن گام سوم میکند : آگاه شدن از احساسات و هیجانات . این ظریف ترین لایه وجودی شما و مشکل ترین آن است ولی اگر بتوانید از افکار خود آگاه شوید با این مرحله تنها یک قدم فاصله خواهید داشت . کمی اگاهی بیشتر مورد نیاز است که احساسات و هیجانات شما ظاهر شوند . هنگامی که شما از تمامی این سه لایه اگاه شوید ، هر سه لایه تبدیل به یک پدیده میشوند و در این صورت مرحله چهارم اتفاق می افتد که چیزی نیست که شما بتوانید خود آن را انجام دهید . این مرحله به خودی خود اتفاق می افتد .

چهارمین مرحله آگاهی نهایی است که باعث میشود انسان کاملا بیدار و روشن شود . در این مرحله انسان از آگاهی خود آگاه میشود . در این مرحله انسان تبدیل به بودا می شود . و تنها انسان هایی که به اشراق رسیده اند میدانند این مرحله چیست . بدن لذت را میشناسد ، ذهن شادی را تجربه میکند ، دل خوشحالی را درک میکند و فقط افرادی که در مرحله چهارم قرار دارند میدانند سرور و بهجت چیست . نکته مهم این است که شما آگاه و هوشیار به مشاهده ادامه میدهید و به این ترتیب آرام آرام شاهد درونی شما ثابت و پایدار میشود و تغییر و تحول درونی در شما صورت میگیرد . در این حالت انچه مورد مشاهده قرار می دادید ناپدید میشود و برای اولین بار خود " شاهد " موضوع " مشاهده " میشود و شما به مقصد نهایی می رسید.

اراده ی خود را با اراده ی رود یکی کن .

در رود شناور باش ...و خود را به دست آن بسپار ...بی تردید رود راهی دریاست و تو را نیز به آنجا خواهد برد .

گر چه اگر بر خلاف جریان رود نیز شنا کنی ،سرعت جریان رود بینهایت بیشتر از سرعت شنا کردن توست .بنابراین باز تورا به دل دریا خواهد برد .

اما عزیزا ....💠

فرق است بین شنا کردن و شناور بودن ..

شنا کردن ناشی از ترس و اضطراب و عذاب است .اما شناور بودن ناشی از طمانینه و اعتماد و آرامش است. شناور بودن به تو فرصت میدهد تا رود را تجربه کنی ...آسمان را ببینی. ..و به تماشای مسیر رود تا دریا بنشینی ...

و بدینسان تو مقصد خود را با مقصد رود یگانه میسازی و اراده ی جز را بر اراده ی کل منطبق میکنی ...و آنگاه این هستی زیبا هر کجا که میرود ،تو را نیز با خود میبرد .تو موجی کوچک میشوی در دریای کل ....🍃️👇🏼

مراقبه نیز نوعی شناوریست در خدا ...در ذکر ...در آیات ...نوعی سکون است و شناوری در معنا ...بدون دخالت  ذهن

ذهن مدام به تو تلنگر میزند ..تو باید چیزی شوی ...کسی شوی ...به جایی برسی ...ذهن با این تلنگر ها عذابت میدهد و مضطربت میکند .از این تلنگر ها فارغ شو ...خود را از هستی کل جدا نبین ...👇🏼️🍃💠

وقتی خود را از کل جدا نبینی ...

فارغ و دل آسوده میشوی ..آنگاه عمل میکنی ...اما تو عامل نیستی ...بلکه خداست که در تو عمل میکند .....

فرض نما برای پیاده روی به جنگلی رفته ای ...ناگهان ماری سر راه تو سبز میشود

تو از جا میپری و خود را دور میکنی ...

این تو نبوده ای که پریده ای ...🍃

زیرا تصور آن را هم نداشتی که ماری را سر راه خود ببینی ..تو برای این جهیدن تمرین نکرده بودی ...

خدا در تو دخالت کرده است و تو را از مار دور کرده است .ذهن در این پاسخ فوری تو هیچگونه دخالتی نداشته است

زیرا ذهن برای پاسخ دادن به زمان نیاز دارد ...خدا در تو عمل کرده است و جان تو را حفظ کرده است ...

عزیزا ...💎🌸

مراقبه خود را در دست خدا سپردن است ...و اختیار خود را بدو تفویض نمودن است .در این حالت عمل اتفاق می افتد ..اما عامل ناپدید شده است.

ممکن است ظاهر زندگی تو تغییری نکند

اما کیفیت زندگی تو اساسا تغییر کرده است .🌸💎🌸💎

عزیزا ...یکی از بازی های نفس که نمیگذارد نه در سکوت و نه در اجتماع مراقبه داشته باشی. .. این است که نفس تو را نگران میسازد ...مردم درباره ی تو چه فکر مینمایند. ....

اگر خدا را شاهد و ناظر خود بدانی ...

اگر در باطن تکرار نمایی الله خاطری ناظری ...دیگر نظر مردم برایت اهمیت ندارد ...نفس تو وابسته به رد و قبول مردم است. اما حقیقت انسانی تو وابسته به کسی و چیزی نیست. عاقبت به خیری تو نیز فقط نیازمند توجه خداوند توست ...نه نظر مردم ...هر چه بکوشی نظر خالقت را جلب نمایی عاقبتت را در بر خواهد داشت .....

به همین دلیل است که اهل عرفان و حضور و مراقبه و وجود. . عصیانگرند .

پاسخ پادشاهان را نیز همچون لای مردخوار به پادشاه میدهند و حکیم سنایی ها را متحیر میسازند ...یا همچون خرقانی ها التفاتی به سلطان محمود نمیکنند ..یا همچون مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی پاسخ دیدار امیر تیمور جهانگشا را جواب رد میدهند. اما ...

اهل نفسانیت ...اهل سازشند...🌸👇🏼

اگر سازش نکنند ...کسی آنها را تحویل نمیگیرد .و نفسشان را ارضا نمیکند .

نفس به حمایت دیگران محتاج است. هر چه بر پیرایه ها بیافزایی و توجه دیگران را بیشتر جلب کنی ...نفس تو راضی تر خواهد بود ...🌸️🌸👇🏼

مراقبه 6

دکتربتسابه مهدوی

امروزه کتاب های بسیاری درباره ی این موضوع نوشته میشود که چگونه خود را جذاب سازیم ؟چگونه نظر دیگران را به خود جلب نماییم ؟چگونه تاثیر گذار باشیم ؟؟؟چرا ؟؟؟؟

زیرا از وجود و حضور و مراقبه در بشر اثر چندانی نمانده است. آنچه هست نفس است .و این نفس را نیز باید ارضا کرد ...اگر حاصل مراقبات وصل و شناور بودن در حضور حق نباشد. فایده اش چیست .حاصل تمامی مراقبات

 اذکار و ادعیه ...رسیدن به لحظه ی شناور گشتن و وصل است به حق ....

چرا بایست ...انتظارت دیگران را برآورده نمایی تا بخواهند تحویلت بگیرند .چرا برده ی حوایج دیگرانی....تا دیگران توجه اشان را متوجه ات سازند ؟؟؟؟

باید مدام سازش کنی ..🌸🌸🌸

باید مدام نگران باشی که مبادا دیگران از تو چیزی طلب کنند که تو از عهده ی انجام آن بر نیایی ؟؟؟دیگر برایت مهم نخواهد بود که از آن کار خوشت می آید یا نه ..مهم این است که دیگران خوششان بیاید ..تو رابستایند. و تعریف و تمجیدت کنند .به به به چه چه آنها لباس بپوشی ...بخندی ...سبک و سیاق زندگی ات را مشخص نمایی ...تو نیازمند آنی که خواستنی باشی از برای دیگران

تا زمانی که نتوانی نیاز آن داشته باشی که خواستنی باشی از برای خالقت ...

و ندانی که نیازهای تو را از نفسی که فرو میرود تا روزی ات تا سلامتی ات تنها خالقت است که برآورده میسازد نه تعاریف و تماجید دیگران به هیچ جا نخواهی رسید. ...🌸🌳🌸🌳

جای شگفتی نیست که با این روندی که به خواسته دیگران توجه داری و نظرت به نظر آنان دوخته شده است.  دچار سرخوردگی در مراقبات شوی،بدیهی است که چله هایت ...حاجاتت ...برآورده نشوند و مراقباتت هیج وصلی برایت به ارمغان نیاورند ....

 

 

  • بتسابه مهدوی

مناجاتی از خواجه عبداله انصاری

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۴ ق.ظ

مناجاتی از خواجه عبداله انصاری

دکتر بتسابه مهدوی

حق را به دلیل فیلسوفان مطلب

دین را به جز از حدیث و قرآن مطلب

کشتی تو شرع و نوح  تو قرآنست

بی این دو نجات خود ز طوفان مطلب

(خواجه عبدالله انصاری )💛


  • بتسابه مهدوی

دست یاری

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۱ ق.ظ

دست یاری

دکتر بتسابه مهدوی

گاهی خدا ...

با دستِ تو...

دستِ دیگر بندگانش را میگیرد...

با زبان تو،

گره کار بنده ای را باز میکند...

با انفاق تو،

گرسنه ای را سیر و عریانی را میپوشاند ...

با قدم تو،

مشکلی را حل میکند....

وقتی دستی را به یاری میگیری...

بدان که در آن زمان دستِ دیگر تو،

در دست خداست...

اجازه دهید کلماتتان …

باعث قوت قلب دیگران شود ،

الهام بخش شان باشد …

و مسیرشان را روشن کند .

اجازه دهید اعمالتان …

زنجیرهای دیگران را باز کند .

اجازه دهید دست هایتان …

چشم بند را از دید دیگران کنار بزند .

اجازه دهید عشقتان …

یک نمونه ی درخشان برای دیگران باشد .

و در پایان اجازه دهید محبت شما ،

نمایشی از محبت خالق مهربان و کاینات باشد …

همواره دستان خداوند در دستانتان.......

  • بتسابه مهدوی

درست و غلط

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۰ ق.ظ

درست و غلط

دکتر بتسابه مهدوی

درست و غلط وجود ندارد. همه چیز به موضع شما بستگی دارد. یک موضوع می تواند برای شخصی غلط باشد،‌ ولی برای شخصی دیگر درست؛ زیرا همه چیز به خود فرد بستگی دارد. موضوعی در یک لحظه برای کسی درست است و لحظه ای بعد می تواند برای او غلط باشد؛‌ زیرا همه چیز به وضعیت و موضع شما بستگی دارد. شما مطابق تفکر ارسطویی آموزش دیده اید؛‌ این درست است و آن غلط، ‌این سفید است و آن سیاه،‌ این خیر است وآن شر. این دسته بندی ها کاذب است. زندگی به سیاه و سفید تقسیم نمی شود. قسمت اعظم زندگی،‌ خاکستری است. اگر عمیق نگاه کنید،‌ سفید،‌ خاکستری رقیق است و سیاه در واقع، ‌نهایت خاکستری تیره. هر دو امتدادی از خاکستری هستند. واقعیت خاکستری است. باید چنین باشد؛ ‌زیرا هیچ جا تقسیم نشده است. هیچ جای زندگی به قطعه های نفوذناپذیر تقسیم نشده است. این تقسیم بندی احمقانه است. اما در ذهن ما جای داده شده است. درست و غلط، پیوسته در حال تغییرند. در اینصورت،‌ چه باید کرد؟ اگر کسی بخواهد قاطعانه تصمیم بگیرد، فلج خواهد شد و قادر به عمل نخواهد بود. وقتی قاطعانه پذیرفته اید که چیزی درست است و می خواهید دست به عمل بزنید، فلج خواهید شد و قادر نخواهید بود عمل کنید. فرد باید عمل کند،‌اما در یک دنیای نسبی. هیچ تصمیم قاطعی وجود ندارد. پس منتظر آن نشوید. فقط مشاهده کنید. ببینید و هرچه را که حس می کنید درست است، ‌انجام ده.

  • بتسابه مهدوی

خودت باش

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۰۱ ق.ظ

خودت باش

دکتر بتسابه مهدوی

خودت را ببخش

برای تمام راه های نرفته

برای تمام بیـراهه های رفته

ببخش ...

 

بگذار احساست قدری هوایی بخورد

گاهی بدترین اتفاق ها

هدیه ی زمانه و روزگارند

تنها کافیست خودمان باشیم ...

که خود را برای تمامی این بیـراهه رفتن ها ببخشیم

و به خودمان بیایـیم

تا خدا تمامی درهایی که به خیال باطلمان بسته را

به رویمان باز کند ...

 

خطاهایت را بشناس

آنها را پذیرا باش

و تنها بین خودت و خدایـت نگهشان دار

این دنیا نامحرمِ بد دل

نامحرم نامروت زیاد دارد!

 

تا دست خدا هست

تا مهربانیش بی انتهاست

تا می گویی خدایا ببخش ،

به دورت می گردد و می بوستت و می گوید جانم چه کرده ای مگر ؟!

دیگر تو را چه نیاز به آدمها ؟!

تنها خودت باش و زیبا بمان

و بگذار با دیدنت

هر رهگذر ناامیدی

لبخندی بزند رو به آسمان

و زیرِ لب بگوید :

هنوز هم می شود از نو شروع کرد ...🌻

  • بتسابه مهدوی

چهارمرتبه صدا

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ق.ظ

چهارمرتبه صدا

دکتر بتسابه مهدوی

 

وایکهاری (Vaikhari): کلماتی که به زبان آورده می‌شود. این حالت متراکم و قابل شنیدن و در بالاترین حد افتراق قرار دارد. این کلمه در واقع فکری است که به شکل کد یعنی به زبان رایج ترجمه شده است. این حالت به عنوان کلمه بر زبان آورده شده و عینی‌ترین و مادی‌ترین حالت فکر است.

مادهیاما(Madhyama): ارتعاش ذهنی. سخنگو در مورد زبان فکر می‌کند و کلماتش را از طریق یک منشور ذهنی متأثر از پیش‌پندارها، تأثیرات، احساسات و دیگر محدودیت‌ها انتخاب می‌کند.

پاشیانتی(Pashyanti): حالت تلپاتیک. فرد در این حالت حقیقتاً می‌تواند فرم فکر را حس کند. این حالت، مرحله جهانی است که در آن تمامی افکار به وجود می‌آیند و شکل می‌گیرند. در این حالت هیچ افتراق یا تمایزی میان افکار، نام‌ها و فرم‌ها وجود ندارد. یک فرد هندی، یک اسکیمو، یک آلمانی و یا یک بانتو می‌توانند به یک گل نگاه کنند و فکر آن را در یک زمان با یک زبان غیرکلامی تجربه کنند.

پارا (Para): چهارمین و بالاترین حالت که حالتی فوق طبیعی و متعالی است. این حالت به فرم هیچ طول موج خاصی در نیامده است و از همه نام‌ها و فرم‌ها برتر است. پارا شالوده ثابت و اساس کلیه زبان‌هاست. انرژی خالص یا شاکتی است. پارا به عنوان صدای بالقوه یکپارچه با سابدابرهمن یعنی ارتعاش ملکوتی که همه چیز را به هم می‌پیوندد در ارتباط است.

 

به کار بردن ارتعاشات صدا برای مراقبه

مراقبه جاپا روشی است برای هدایت آگاهی از پایین‌ترین مرحله به بالاترین مرحله فکر خالص. مانترا که به شکل زبانی یا ذهنی تکرار می‌شود خود را به مرتبه تلپاتیک و فراتر از آن به مرتبه فوق طبیعی ارتقا می‌دهد. فرد از سعادت بهره‌مند نمی‌شود، بلکه خود سعادت می‌شود. این تجربه، تجربه واقعی مراقبه است. قدرت صدا خارق‌العاده است. صدا علاوه بر تصویر و فرم می‌تواند تولید ایده، احساسات و تجربیات کند. ذهن تنها با شنیدن کلمات می‌تواند احساس رنج یا شادی کند. اگر کسی فریاد بکشد "مار، مار" همه فوراً از ترس بالا می‌پرند. وقتی نام یک چیز عادی این دنیا چنین نیرویی دارد، می‌توانید نیرویی را که در نام خداوند وجود دارد تصور کنید. جاپا یکی از مستقیم‌ترین راه‌های خودشناسی و آگاهی کیهانی محسوب می‌شود. جاپا، گرد و غبار ذهن، عصبانیت، حرص و طمع و دیگر ناخالصی‌هایی را که نور درونی فرد را می‌پوشاند از وجود شخص می‌زاید. مراقبه جاپا اگر با ایمان، اعتقاد و خلوص انجام شود نیروی شاگرد معنوی را افزایش داده و فضایل و ماهیت ملکوتی حاکم بر مانترا را به فرد ارزانی می‌دارد.

خداوند باریتعالی یک وجود و ماهیت فردی نیست بلکه او تجربه‌ای است که در یک طول موج مشخص حس می‌شود. جاپا در ذهن فرد فرم ماهیت ملکوتی مربوط به مانترا را ایجاد می‌کند. با تمرین‌های مداوم، این فرم به مرکز آگاهی فرد تبدیل می‌شود و می‌توان آن را مستقیماً شناخت. بنابراین مانترای ماهیت ملکوتی، خود ماهیت ملکوتی است. تکرار همراه با تمرکز بر روی مفهوم مانترا و خصوصیات ماهیت ملکوتی مشخص، موجب شناخت سریع خداوند می‌شود.

#بتسابه #مهدوی

  • بتسابه مهدوی

درس سوم تئوری مراقبــه جــاپــا (Japa)

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۵۹ ق.ظ

درس سوم

تئوری مراقبــه جــاپــا (Japa)

دکتربتسابه مهدوی

 

مراقبه و مانتراها

"فرد با تفکر مداوم در مورد مانترا، در مقابل چرخش تولدها ومرگ‌ها محافظت می‌شود و از آنها رهایی می‌یابد. مانترا را به این دلیل چنین می‌نامند که در نتیجه روندی ذهنی حاصل می‌شود. ریشه "مان" (man) در کلمه مانترا از هجای اول کلمه‌ای می آید که به معنی "فکر کردن" است و "ترا" (tra) به معنی "محافظت کردن یا رهانیدن" از جهان حسی است. مانترا نیروی خلاق تولید می‌کند و موجب سعادت ابدی می‌شود. وقتی مانترا به طور مداوم تکرار شود آگاهی بیدار می‌شود."

 

  • بتسابه مهدوی

خوب بودن

بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۳۱ ق.ظ

خوب بودن

دکتر بتسابه مهدوی

استادی با شاگردش از باغى میگذشت󾟰󾟙.چشمشان به یک کفش کهنه افتاد󾓌 شاگرد گفت گمان میکنم این کفشهای کارگرى است که در این باغ کار میکند بیا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمى شاد شویم 󾆬......!!!! استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنیم بیا کارى که میگویم انجام بده و عکس العملش را ببین󾮘... مقدارى پول درون ان قرار بده 󾓝..... شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند کارگر براى تعویض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همینکه پا درون کفش گذاشت متوجه شیئى درون کفش شد و بعد از وارسى ،پول ها را دید با گریه ،فریاد زد خدایا شکرت .... خدایی که هیچ وقت بندگانت را فراموش نمیکنى .... میدانى که همسر مریض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رویی به نزد انها باز گردم و همینطور اشک میریخت.... استاد به شاگردش گفت همیشه سعى کن براى خوشحالیت ببخشى نه بستانی.....

در مقابل یک فرد معلول با سرعت کم راه بروید.

در مقابل مادری که فرزندش رو از دست داده بچه تون رو نبوسید.

در مقابل یک فرد مجرد از عشقتون نگید.

در برابر کسی که نداره از داشته هاتون مغرورانه حرف نزنید..........

 

 

هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد،

مگر به " فهم و شعور "

مگر به " درک و ادب "

مهربانان

آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند !

این قدرت تو نیست،

این " انسانیت " است

  • بتسابه مهدوی

حکایتی از مولانا

بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۲۸ ق.ظ

حکایتی از مولانا

دکتر بتسابه مهدوی

روزی حضرت مولانا جلال الدین رومی  کنار جویی نشسته بود و سنگی بزرگ در میان آب پیدا بود. فرمود که: یاران، عجبا، این سنگ سخت کی گل شود؟ گفتند: مگر بعد از مرور ادوار و کرور اطوار. فرمود که: بلی، این گل شود، اما دل‌های گلین را سال‌ها بگذرد که مبدل نشود، و همچنان در آن سنگی و تنگی و ننگی، می‌رود و می‌رود. و مرا میلی می‌شود که او را قابلیت بخشم، و تبدیلش کنم و سرخوشش گردانم. (مناقب العارفین)

  • بتسابه مهدوی

چگونه انرژی های منفی را از خانه دور کنیم

بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۲۷ ق.ظ

چگونه انرژی های منفی را از خانه دور کنیم

دکتر بتسابه مهدوی

 

-اولین قدم این است که تعیین کنیم اگر انرژی منفی در خانه وجود دارد، این انرژی در کدام قسمت‌های خانه موجود است. در حقیقت در ابتدا باید فضایی که دارای انرژی منفی هست را مشخص و تعیین نماییم.

قدم بعدی تعیین نوع انرژی منفی موجود در خانه است. انواع متعددی انرژی منفی وجود دارد که توسط دلایل متفاوتی به وجود می‌آیند. در این بخش مهم‌ترین انواع انرژی منفی و دلایل به وجود آمدن آن‌ها را برایتان مطرح می‌کنیم.

 

-انرژی‌های بلوکه شده

انرژی‌های راکد که به نوعی یک انرژی منفی محسوب می‌شوند یکی از رایج‌ترین منابع ایجاد انرژی منفی در خانه‌ها هستند. یکی از عواملی که سبب ماندن انرژی در خانه می‌شود ریخت و پاش شلوغی است. این امر موجب می شود انرژی از حرکت عادی خود بازداشته شود و نتواند آزادانه در خانه جریان یابد. به محض جمع و جور کردن و مرتب شدن خانه بار دیگر انرژی در خانه به جریان در می‌آید.

 

دلایل مهم دیگر راکد شدن انرژی:

_ گرد و خاک

_ ظروف کثیف داخل سینک

_ لباس‌های کثیف روی زمین

_ تار عنکبوت

_ موی ریخته شده

_ ذرات و غبارهای وارد شده از بیرون

 

-گذرگاه های مسدود

یکی از بزرگ‌ترین عوامل و دلایل سازنده و به وجود آورنده انرژی منفی مسدود کردن گذرگاه‌های عبوری در خانه به وسیله مبلمان و اثاثیه است. آیا هنگام ورود به خانه و برای رفتن به قسمت‌های مختلف خانه مجبور هستید کاناپه یا مبلی را دور بزنید؟! اگر جواب مثبت است پس گذرگاه‌های عبوری در خانه شما مسدود است. به عبارت دیگر مسیر یک در به در دیگر در خانه نباید به وسیله وجود کاناپه یا مبل یا وسایل دیگر مسدود و مختل شود زیرا در این صورت در جریان طبیعی انرژی در خانه اختلال پیش خواهد آمد.

هرگز تخت‌خواب را مقابل پنجره اتاق خواب قرار ندهید زیرا انرژی ورودی از پنجره هنگام ورود به اتاق و خروج از آن دچار اختلال می‌گردد و سبب می‌شود خواب فردی که روی تخت خوابیده دچار پریشانی شود.

 

-امواج سمی

لبه‌های تیز و ستون‌هایی با گوشه‌های تیز یکی از عوامل تولید امواج سمی هستند. اگر تخت‌خواب فردی مستقیما مقابل چنین قسمت‌هایی قرار گرفته است فرد هنگام خواب احساس ناراحتی و عذاب می‌کند و حتی ممکن است سلامت فرد به خطر بیفتد.

 

-مهم‌ترین روش‌ها برای از بین بردن و دور کردن انواع انرژی‌های منفی از خانه:

_ صاف کردن و مرتب کردن تخت‌خواب در هر صبح

_ تعمیر قفل‌ها

_ حذف گل‌ها و گیاهان شکسته پژمرده با برگ‌های تیز

_ بسته نگه ‌داشتن درب سرویس بهداشتی در تمام طول شبانه ‌روز و نصب آینه تمام قد در پشت در از داخل

_ سازماندهی خانه و کمدها و کشوها و جلوگیری از ریخت و پاش فضاها

_ اطمینان از سالم بودن تمام وسایل برقی و لوازم دکوراسیون داخلی

  • بتسابه مهدوی